گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳

 

برخیز که موسم تماشاست

بخرام که روز باغ و صحراست

امروز بنقد عیش خوشدار

آن کیست کش اعتماد فرد است

می هست و سماع و آن دگر نیز

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷

 

یک بار که لعل او سخن گفت

بنگر که چه نغز و دلشکن گفت

هر سرد که دشمنی نگوید

امروز بدوستی بمن گفت

صد بار دروغ کرد وعده

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸

 

وصل تو چو عمر جاودانه است

خوی تو چو گردش زمانه است

در راه قضا رخ تو دامست

در دام قدر لب تو دانه است

در هر نفسم هزار آهست

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲

 

امروز بتم بطبع خود نیست

با ما سخنش بنیک و بد نیست

دلبر ز برم براند و آن کیست

کانداخته چنین لگد نیست

یکبوسه ازو بخواستم گفت

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲

 

رخ خوب تو چشم عقل دردوخت

مرا از جمله خوبان دیده بردوخت

بیک ناوک سر زلف دوتایت

روان و جان و دل در یکدگردوخت

کمان ابروی تو تیر مژگان

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷

 

برم امشب که آن سروسهی بود

همه شب کار دل فرماندهی بود

نه یک ساعت لب از بوسه بیاسود

نه یکدم دستم از ساغر تهی بود

نگارم بود و یک چنگی خوش زن

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱

 

از آه دلم قمر بسوزد

وز نور رخت نظر بسوزد

در عالم عشق مرغ جانرا

اندر طلب تو پر بسوزد

از شرم تو چون کمر ببندی

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵

 

یاری که بری چو سیم دارد

کوچک دهنی چو میم دارد

گل جامه ز عشق او دریدست

مه دل ز غمش دونیم دارد

نشکیبم ازو که با حدیثش

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸

 

هجران تو ای پسر نگوید

تا از من خسته دل چه جوید

ترسم که دل فضول سرکش

دست از تو بخون دیده شوید

بس خار که در دلم خلد صبر

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

امشب من و غمگسار تا روز

دست من و زلف یار تا روز

خوش باش که بس تفاوتی نیست

از روی تو ای نگار تا روز

آن غالیه دان شور و شیرین

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱

 

ای ترک بیا و چنگ بنواز

آهنگ بگیر و برکش آواز

چون مست شدی هنوز هم شرم؟

از دست شدم هنوز هم ناز؟

چون چنگ تو زان خمیده پشتم

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۴

 

حسنی چو دعا به سر فرازی

زلفی چو قضا به دست یازی

طبع رخ اوست دل ربودن

رسم لب اوست دلنوازی

زنگی دو زلف کافر او

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
 
sunny dark_mode