گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۷

 

هر صورتی که هست ز حسنت نشانه ایست

این حسن صورت تو عجب کارخانه ایست

دور از بهشت روی تو در دوزخ غمم

هر موی من ز آتش عشقت زبانه ایست

در بارگاه عشق هزار آستانه است

[...]

اهلی شیرازی
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵

 

هر ذره محو جلوه حسن یگانه‌ای‌ست

گویی طلسم شش جهت آینه‌خانه‌ای‌ست

حیرت به دهر بی سر و پا می‌برد مرا

چون گوهر از وجود خودم آب و دانه‌ای‌ست

ناچار با تغافل صیاد ساختم

[...]

غالب دهلوی