نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲ - (مناجات اول) در سیاست و قهر یزدان
خاک به فرمان تو دارد سکون
قُبّهی خَضرا تو کنی بیستون
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲ - (مناجات اول) در سیاست و قهر یزدان
طرحْ برانداز و بُرون کَش برون
گردن چرخ از حرکات و سکون
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۵ - در توصیف شب و شناختن دل
ریخته رنجور یکی طاس خون
گشته ز سر تا قدم انقاس گون
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۰ - مقالت ششم در اعتبار موجودات
در پس این پردهٔ زنگار گون
عاریتیانند ز غایت برون
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۰ - مقالت ششم در اعتبار موجودات
بار عنا کش به شب قیرگون
هرچه عنا بیش عنایت فزون
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۴ - مقالت هشتم در بیان آفرینش
حالی از آن قطره که آمد برون
گشت روان این فلکِ آبگون
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۰ - مقالت یازدهم در بیوفایی دنیا
آب نه و زین نمک آبگون
زهرهٔ دل آب و دلِ زهره خون
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۲ - مقالت دوازدهم در وداع منزل خاک
گر شکنی عهد الهی کنون
جان تو از عهده کی آید برون؟
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۵ - داستان جمشید با خاصگی محرم
زرد بِه این چهرهٔ دینارگون
زانکه شود سرخ به غرقاب خون
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - عزم وی ، بر ایجاد گری ، درین ابیات شرح یافته :
و صف نه زان گو نه شد از دل برون
کان دیگری را به دل آید که چون
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۰ - (وداع پدر و پسر )
رانده همی از مژه سیلاب خون
تا زنظر کشتی شه شد برون
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۹ - در وصف کشتی هندی
عکس که بنمود باب اندرون
کشتی خصم ست که بینی نگون
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۹ - در وصف کشتی هندی
گشته گهٔ سیر، هلالش زبون
عکس هلال ست باب اندرون
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۹ - در وصف کشتی هندی
لیک جزین فرق ندانم کنون
کاوست سر افراخته ابر نگون
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - در وصف پیل جنگی هندی
پیل چو کوهی که بود بیسکون
چارستون زیر که بی ستون
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۳ - در وصف جویدن «پان در هند»
پر رگ و در رگ نه نشانی ز خون
لیک هم از رگ دودش خون برون
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلعالانوار » بخش ۱ - از مناجاتها
وصف تو ز اندازه دانش فزون
کار تو ز اندیشه مردم برون
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلعالانوار » بخش ۱۲ - بهار و خزان طبیعت و شباهت طبیعت آدمی به آن
نسترن از شاخ درافتد نگون
خشک شود در جگر لاله خون