گنجور

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۱

 

صاحبِ شمشیر و نشان در جمال

بندۀ مِهمیزِ ظریفش هِلال

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

حیف نباشد تو بدین خَطّ و خال

بر نخوری، بر ندهی از جمال

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

رفت از این غُصّه فرو در خیال

کاین چه خیالست و چه تغییرِ حال

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

تا تو بیاموزی از آن خوش خِصال

طرزِ نظر بازی و غنج و دلال

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

سازمت از چشمۀ چَشمِ زُلال

چالۀ لب چاهِ زنخ مال مال

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

یا ز خوشی میرد و یا از ملال

هیچ مبیناد رُخِ اعتدال

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

من شده ام ماشطۀ خَطّ و خال

تا تو شدی همچو بَدیعُ الجمال

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۴

 

گفت که ای دخترکِ با جمال

تعبیه در نُطقِ تو سِحرِ حلال

ایرج میرزا
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - اندرز به شاه

 

چون که به تنهایی باشد نهال

می‌شود از باد خزان پایمال

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰ - هدیهٔ تاگور

 

دیدمش آنسان که نمودم خیال

بلکه فزون‌تر به جمال و کمال

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱ - جو یک مثقالی

 

گفت فرستاده‌، بدو شرح حال

صحبت فرزند و جواب و سئوال

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱ - جو یک مثقالی

 

شاید اگر پرسی از او این مقال

نزد ملک عرضه کند شرح حال

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » چهار خطابه » خطابهٔ دوم

 

پهلوی اندر همدان و جبال

آذری اندر قطعات شمال

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » چهار خطابه » خطابهٔ سوم

 

پادشها! از پس ده قرن سال

قرن تو را داده شرف‌، ذوالجلال

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode