عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۵
ای دل و جان کاملان، گم شده در کمال تو
عقل همه مقربان، بی خبر از وصال تو
جمله تویی به خود نگر جمله ببین که دایما
هجده هزار عالم است آینهٔ جمال تو
تا دل طالبانت را از تو دلالتی بود
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱
گوهر دیده کرده ام، پیشکش جمال تو
اطلس رخ کشیده ام، در قدم خیال تو
جان و خرد در آستین، بر طمعی همی درم
بو، که عنایتی کند، در حق من وصال تو
در تو کجا رسد کسی، تا برسد بپای تو
[...]
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶
ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ جمال تو
هوش و روان بیدلان سوختهٔ جلال تو
کام دل شکستگان دیدن توست هر زمان
راحت جان خستگان یافتن وصال تو
دست تهی به درگهت آمدهام امیدوار
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۰
عید نمیدهد فرح بینظر هلال تو
کوس و دهل نمیچخد بیشرف دوال تو
من به تو مایل و توی هر نفسی ملولتر
وه که خجل نمیشود میل من از ملال تو
ناز کن ای حیات جان کبر کن و بکش عنان
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳۸
رفتی و یک نفس نرفت از نظرم خیالِ تو
بیخبرم ز خود ولی با خبرم ز حالِ تو
جانِ به لب رسیده را در قدمِ صبا کشم
گربه من آورد شبی مژدۀ اتّصالِ تو
مهرِ تو بر که افکنم بوی تو از که بشنوم
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۶۳
تا به زمانه شد خبر از مه با کمال تو
شیفته گشت عالمی ز ابروی چون هلال تو
تا به دو هفته ماه اگر راست کند جمال تو
تیز نگاهش اوفتد هر شبی از کمال تو
از خطت ار چه کشته شد خلق بترس از خدا
[...]
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۷
پای خیال سست شد در طلب وصال تو
کاش بخواب دیدمی یکنفسی خیال تو
آه که کی سپردمی راه بکوی کبریا
گر نشدی دلیل من پرتوی از جمال تو
هر که ز روی مسکنت خاک ره طلب نشد
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸۰
ای ز عنایت آشکار شخص تو و مثال تو
آینهٔ جمال تو آینهٔ جمال تو
از تب و تاب آب و گل تا تک و تاز جان و دل
ریشهٔ کس نمیدود در چمن خیال تو
چرخ به صد کمند چین بوسه زده است بر زمین
[...]
صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحهها » شمارهٔ ۴۲
تا به سخن زبان من شرح گر مقال تو
تا شده صدر جان و تن جایگه خیال تو
مایه زیست جهد شد در هوس جمال تو
حاصل عمر صرف شد در طلب وصال تو
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵
صورت شاهد ازل جلوه گر از جمال تو
معنی حسن لم یزل در خور خط و خال تو
جام جهان نمای جم ساغر درد نوش تو
طلعت لیلی قدم آینۀ مثال تو
کوکب دری فلک شمع در سرای تو
[...]