گنجور

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵

 

قامت دلجوی او سرو گلستان کیست؟!

عارض تابان او شمع شبستان کیست؟!

گر نبود تیر او سوی منش دم به دم

بر دل مجروح من ناوک پیکان کیست؟!

باد صبا می‌برد قافله بر قافله

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶

 

سرخط مشق جنون زلف پریشان کیست؟!

سرمه بخت سیه نرگس فتان کیست؟!

گر نه خدنگ تو را سینه من شد هدف

بر دل مجروح من ناوک پیکان کیست؟!

ضبط عنان نفس بس که مرا مشکل است

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۹

 

قدر مسیحا برد لعل سخندان او

عقد ثریا درد گوی گریبان او

روضه فردوس را نسبت کویش مده!

گلشن جنت کجا طرف گلستان او؟!

شحنه هجران او آن قدرم دور کرد

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲

 

برد دلم را ز ره زلف سمن‌سای او

کرد شهید نگه نرگس شهلای او

گشته به هم توأمان از خط کلک ازل

دست من و دامنش فرق من و پای او!

کی بود اندر زمین در خور او مسکنی؟!

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح گلشنی

 

ساقی بده جام می رونق گلزار شد

چنگ بزن مطربا چشم بسی تار شد

هی تو برآر از حرم دختر رز را به باغ

چیست تأمل بود گل به سر خار شد!

هی تو به تار رباب ناخن مضراب زن

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴

 

ساقی به فصل ربیع باده گلگون بیار!

چند تغافل کنی می‌گذرد نوبهار!

از چه نشینی حزین هست اجل در کمین

باب مغان باز کن وقت غنیمت شمار!

نیست تو را از قضا خط امانی به عمر

[...]

طغرل احراری