×
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس
بدانست او که آن خانه کجای است
وز آتش مهربانش را چه رای است
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون
نکوبین باش گر عقلت بجای است
که گر بیعیب میجویی خدای است
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۴ - آگاهی خسرو از عشق فرهاد
بزرگ امید گفتش کانچه رای است
منت گویم دگر به دان خدای است
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۵ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
درین بالا که دل زان در بلای است
به دیدارت که چشمم زیر پای است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۴ - متاع من، دل دردآشنای است
متاعِ من، دلِ دردآشنای است
نصیبِ من، فغانِ نارسای است
به خاکِ مرقدِ من، لاله خوشتر
که هم خاموش و هم خونیننوای است