گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس

 

بدانست او که آن خانه کجای است

وز آتش مهربانش را چه رای است

فخرالدین اسعد گرگانی
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون

 

نکو‌بین باش گر عقلت بجای است

که گر بی‌عیب می‌جویی خدای است

عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۴ - آگاهی خسرو از عشق فرهاد

 

بزرگ امید گفتش کانچه رای است

منت گویم دگر به دان خدای است

امیرخسرو دهلوی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۵ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

درین بالا که دل زان در بلای است

به دیدارت که چشمم زیر پای است

سلیمی جرونی
 

اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۴ - متاع من، دل دردآشنای است

 

متاعِ من، دلِ دردآشنای است

نصیبِ من، فغانِ نارسای است

به خاکِ مرقدِ من، لاله خوش‌تر

که هم خاموش و هم خونین‌نوای است

اقبال لاهوری
 
 
sunny dark_mode