گنجور

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۵۳ - به میرزا اسمعیل هنر نوشته

 

زنا بردن همی بار پشیمانی گران گردد

زنا کردن همی سود تن آسانی زیان خیزد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۲۸ - به میرزا حسن مطرب پسر ملا عبدالغنی کاشی نگاشته

 

بنالد بلبل از یک باغبان با صد هزاران گل

در آتش من که یک گل دارم و صد باغبان دارد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۱ - از قول علی اکبر خان دامغانی به دختر شاهزاده نامزدش نگاشته

 

به پیغامی از آن لب شادمانم بخت آنم کو

که بنوازد به مکتوبی کسی امیدواری را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۵ - از قول مادر جلال الدین میرزا به فخرالدوله نگاشته

 

چو یوسف را نبیند غیر یوسف را چرا بیند

چه منت ها که بر یعقوب دارد دیده تارش

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۶ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد نگاشته

 

بنالد بلبل از یک باغبان با صد هزاران گل

در آتش من که یک گل دارم وصد باغبان دارد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۵۵ - به محمد قلی بیک لواسانی نایب جندق نگاشته

 

به چشم دیگران در صید من منگر نظر بگشا

پرم بر بند و بند از بال مرغان دگر بگشا

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته

 

درون را پیر گشت انده، برون راشد جوان شادی

کهن گردید جان را رنج، و دل را گشت رامش نو

توان را کاستی شد کم، فزون شد تاب را نیرو

سپهر افزود دلجوئی، به مهر افکند مه پرتو

شرنگ بخت شد شکر، کبست چرخ گشت افیون

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۴۳

 

چنین کآشفته زآن شاهد زنخ و آن زلف فتانم

به چاهی بی رسن آماده زنجیر و زندانم

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۴۸

 

اگر این است یغما خلق و خوی خانقه داران

خبر خواهی دم دیگر شنید از کوی خمارم

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۵۶

 

گرفت از سیل اشکم خانه تن ساز ویرانی

مرا کشتی شکست آخر در این دریای طوفانی

چه قامت ها که چوگان شد، چه سرها گوی میدان شد

عفاک الله از آن گوی زنخ و آن زلف چوگانی

یغمای جندقی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode