گنجور

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الحمامة المطوقة و الجرذ والغراب والسلحفاة والظبی » بخش ۱۵

 

گرت نزهت همی باید بصحرای قناعت شو

که آنجا باغ در باغ است و خوان در خوان و بادر با

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب النابل و اللبوة » بخش ۳

 

هرانک او در تو دل بندد همی بر خویشتن خندد

که جز همچون تو نااهلی چو تو دلدار نپسندد

اگر نو کیسه عشقی را بدست آری تو، از شوخی

قباها کز تو بردوزد کمرها کز تو بربندد !

و گر خود تو نه ای، جانی، چنان بستانم از تو دل

[...]

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الملک و البراهمة » بخش ۳

 

بهاری کز دو رخسارش همی شمس و قمر خیزد

نگاری کز دو یاقوتش همه شهد و شکر ریزد

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب ابن الملک و اصحابه » بخش ۱ - باب شاهزاده و یاران او

 

زنحسش منزوی مانده دو صد دانا بیک منزل

ز دورش مقتدا گشته دوصد ابله بیک برزن

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب ابن الملک و اصحابه » بخش ۷

 

یگانه عالمی شاها، چه گویم بیش ازین؟ زیرا

همان آبست اگر کوبی هزاران بار در هاون

نصرالله منشی
 
 
sunny dark_mode