گنجور

رهی معیری » غزلها - جلد چهارم » کیان اندوه

 

نی افسرده‌ای هنگام گل روید ز خاک من

که برخیزد از آن نی ناله‌های دردناک من

مزار من اگر فردوس شادی‌آفرین باشد

به جای لاله و گل خار غم روید ز خاک من

مخند ای صبح بی‌هنگام که امشب سازشی دارد

[...]

رهی معیری
 

رهی معیری » غزلها - جلد چهارم » یار دیرین

 

به سوی ما گذار مردم دنیا نمی‌افتد

کسی غیر از غم دیرین به یاد ما نمی‌افتد

منم مرغی که جز در خلوت شب‌ها نمی‌نالد

منم اشکی که جز بر خرمن دل‌ها نمی‌افتد

ز بس چون غنچه از پاس حیا سر در گریبانم

[...]

رهی معیری
 

رهی معیری » غزلها - جلد چهارم » گلبانگ رود

 

نوای آسمانی آید از گلبانگ رود امشب

بیا ساقی که رفت از دل غم بود و نبود امشب

فراز چرخ نیلی ناله مستانه‌ای دارد

دل از بام فلک دیگر نمی‌آید فرود امشب

که بود آن آهوی وحشی چه بود آن سایه مژگان؟

[...]

رهی معیری
 
 
sunny dark_mode