گنجور

 
رهی معیری

نی افسرده‌ای هنگام گل روید ز خاک من

که برخیزد از آن نی ناله‌های دردناک من

مزار من اگر فردوس شادی‌آفرین باشد

به جای لاله و گل خار غم روید ز خاک من

مخند ای صبح بی‌هنگام که امشب سازشی دارد

نوای مرغ شب با خاطر اندوهناک من

نیم چون خاکیان آلودهٔ گرد کدورت‌ها

صفای چشمهٔ مهتاب دارد جان پاک من

چو دشمن از هلاک من رهی خشنود می‌گردد

بمیرم تا دلی خشنود گردد از هلاک من

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
کیان اندوه به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم