گنجور

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۷ - به یکی از دوستان نوشته

 

مرا در گوش جانان از زبان خود سخن باید

چو راز از دل دگرگون گوش و دیگرگون دهن باید

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۷۵ - به میرزا حسن نگاشته

 

گمان از تشنگی بردم که دریا تا کمر باشد

چو پایانم برفت از دست دانستم که دریائی

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۹۹ - به دوستی نگاشته

 

نگویم نسبتی دارم به نزدیکان درگاهت

که خود را بر تو می بندم به سالوسی و زراقی

قدح چون دور من افتد به هشیاران مجلس ده

مرا بگذار تا حیران بمانم چشم در ساقی

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۱۰ - به یکی از دوستان نوشته

 

نه سایه ای از تو بر سر نه تابی از تو به روزن

مرا از آن چه که سروی مرا از این چه که ماهی

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۲۳ - از جانب دوستی به دوست دیگر نوشته

 

چنانت دوست می دارم که وصلت دل نمی خواهد

کمال دوستی باشد مراد از دوست نگرفتن

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۵۳ - به میرزا اسمعیل هنر نوشته

 

زنا بردن همی بار پشیمانی گران گردد

زنا کردن همی سود تن آسانی زیان خیزد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۵۳ - به میرزا اسمعیل هنر نوشته

 

چه می کز وی همی اندیشه تن بیم جان خیزد

نه رامش دردسر تیمار تن رنج روان خیزد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۲۸ - به میرزا حسن مطرب پسر ملا عبدالغنی کاشی نگاشته

 

بنالد بلبل از یک باغبان با صد هزاران گل

در آتش من که یک گل دارم و صد باغبان دارد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۱ - از قول علی اکبر خان دامغانی به دختر شاهزاده نامزدش نگاشته

 

به پیغامی از آن لب شادمانم بخت آنم کو

که بنوازد به مکتوبی کسی امیدواری را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۵ - از قول مادر جلال الدین میرزا به فخرالدوله نگاشته

 

چو یوسف را نبیند غیر یوسف را چرا بیند

چه منت ها که بر یعقوب دارد دیده تارش

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۶ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد نگاشته

 

بنالد بلبل از یک باغبان با صد هزاران گل

در آتش من که یک گل دارم وصد باغبان دارد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۵۵ - به محمد قلی بیک لواسانی نایب جندق نگاشته

 

به چشم دیگران در صید من منگر نظر بگشا

پرم بر بند و بند از بال مرغان دگر بگشا

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته

 

درون را پیر گشت انده، برون راشد جوان شادی

کهن گردید جان را رنج، و دل را گشت رامش نو

توان را کاستی شد کم، فزون شد تاب را نیرو

سپهر افزود دلجوئی، به مهر افکند مه پرتو

شرنگ بخت شد شکر، کبست چرخ گشت افیون

[...]

یغمای جندقی
 
 
sunny dark_mode