گنجور

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱

 

زهی سر بر خط فرمان تو افلاک و ارکان را

چوچابک دست معماری است لطفت عالم جان را

ز ابر طبع لولوء بخش و باد لطف تو بوده

بروز مفلسی بنشانده ی دریا و عمان را

تو کوه گوهری در ذات و من هرگز ندانستم

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - مدح خواجه امام شیخ الاسلام ظهیرالدین بلخی

 

هر آن کسوت که بر بالای نعمان الزمان زیبد

بر دامن، ز دل باید ره جیب از روان زیبد

قبای روزگارش پروزی در آستین شاید

ردای آفتابش ریشه ی در طیلسان زیبد

هر آن کوی کله زرین که چرخ ازاختران سازد

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - مدح سلطان مظفرالدین قزل ارسلان

 

بنامیزد، بنامیزد زهی خورشید گلرنگش

بخرواران شکر پنهان، شده در پسته تنگش

بر او در عذر بس لنگی بر هواری و من هر دم

گناهی نو، بر او بندم برای عذر بس لنگش

چو از دشنام او در چنگ، کوش من شکر خاید

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۹ - در توحید و چگونگی خلقت جهان و انسان

 

جهان را هم جهان بانی است، پیدابین و پنهان دان

که زیر گنبد نیلی، پدید آورد چار ارکان

یکی چون عود پرورده، دویم کافور حل کرده

سیم سیماب گون پرده، چهارم لاله گون مرجان

جهانی را به یک امر، دو حرفی در وجود آورد

[...]

اثیر اخسیکتی
 
 
sunny dark_mode