عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۳ - در هاتف شب و آواز دادن و رهنمائی کردن مرد درویش را فرماید
هر آن کوکب که بر چرخ برینست
صد و دو بارمهتر از زمینست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ترا آمد از او این دم یقینست
که او در جانت آمد پیش بینست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
قضای رفته را تدبیر اینست
که عطّار از حقیقت پیش بینست
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۵۵ - وله ایضا
بهار ار چه بهشتی راسیتنست
دل رنجور او با ما به کینست
ز باغ و نو بهار آنرا چه حاصل
که سرو و سوسنش زیر زمینست؟
گلین اندام او را حال چونست
[...]
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰
فلک با بخت من دائم به کین است
که با من بخت و دوران هم به کین است
گهم خواند جهان گاهی براند
جهان گاهی چنان گاهی چنین است
که میداند که خشت هر سرایی
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۵ - در فضیلت عشق
چراغ جمله عالم عقل و دینست
تو عاشق شو که به ز آن جمله اینست
اوحدی » منطقالعشاق » بخش ۲ - در احوال خویش و صفت ممدوح
زمین را از شکوهش زیب و زینست
سرور خلق و سر الوالدینست
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۲۳ - در تحقیق الدنیا سجن المؤمن
حیات جان تو از علم و دینست
چو دریابی یقین دانی که اینست
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴
شریعت در طریقت مستعینست
شریعت راه فخرالمرسلینست
شریعت شیوه مردان راهست
شریعت شاهراه مستبینست
شریعت حکمت مردان راهست
[...]
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۳ - مناظره کردن خسرو با فرهاد
بگفتا عاشقان را دل نه دینست
بگفت از عشق خود مقصود اینست
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲ - در وصف قصر پادشاهی
سجود در گهش بر جبهه دینست
بمژگان خاک رفتن فرض عینست
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۹ - سؤال چهارم
چو نبود علم گر نور مبینست
چه جای دعوی حق الیقینست
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۴ - جواب
چو ظلمت محو شد نور مبینست
مقام صحو بعد المحو اینست
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۹ - جواب
که این انگشتری را حلقه دینست
خدا این حلقه را نقش نگینست
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۳۰ - فی المناجات
میی کز ساغر حبل المتینست
خم او رحمه للعالمینست