گنجور

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۷۰

 

خدنگ مه جبینان دلنشین است

جفای نازنینان نازنین است

نشد رسته دل فایز از این دام

سر زلف بتان حبل المتین است

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۹۰

 

دلم در گوشه چشمش مکین است

نشسته تا ابد منزل گزین است

دل فایز گرفته خوش مقامی

بلی خوشدل دل کوثر نشین است

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۹۴

 

نه هر آهوی دشت آهوی چین است

نه هر گاوی که بینی عنبرین است

نه هر یاری وفادار است فایز!

وفا در خطه ارمن زمین است

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » اشعار غیر دوبیتی » مرثیه‌ای دیگر

 

عجب این خاک بویش عنبرین است

یقین با خون مهرویان عجین است

فایز
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۴ - نسب‌نامه

 

خلیل‌الله که او برهان دین است

پدر را در طریقت جانشین است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۰ - الاحسان

 

مر او را از یقین دیدن چنین است

نه از روی حقیقت وین یقین است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۴ - الثقه

 

دگر تصدیق اخبار مبین است

دگر تصدیق کل مرسلین است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۷۰ - جهتاالطلب

 

مگر اول تعین کان بعین است

تو را فرموده صوفی حضرتین است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۰۴ - رب‌الارباب

 

بزند عارفی کاهل یقین است

خود اسماء را مراتب این چنین است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۰۸ - الرحمه و هو الامتنانیه و الوجودیه

 

خود آن مخصوص ارباب یقین است

بآن نزدیک روح محسنین است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۱۴ - الروح

 

ز «یلقی الروح من امره» یقین است

که ملقی الروح جبریل امین است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۴۲ - سرائر الاثار

 

ز آثارت سرائر گر یقین است

ترا در باطن اکوان دفین است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۹۷ - و من المتعرفین

 

اگر گفتند آنها بهر این است

که آید در ره آن کاهل یقین است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۰۸ - عبدالرحمن

 

خود آن کو عبد رحمن از یقین است

بجلوه رحمه‌ للعالمین است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۲۰ - عبدالمصور

 

هنوزت تا که چشم غیر بین است

فرار از صورت قهرت متین است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۲۱ - عبدالغفار

 

خود الحق مظهر غفار این است

هر آن بخشنده را حال این چنین است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۲۲ - عبدالقهار

 

در اکوان فعل و تأثیرش چنین است

فلک در پیش عزمش چون زمین است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۶۰ - عبدالمتین

 

هم آنکو مظهر اسم متین است

نه مستولی بر او شیئی یقین است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۸۷ - عبدالمنتقم

 

چو او خود قهرمان ملک و دین است

مخل دزد و همدست امین است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۸۹ - عبدالروف

 

حدود شرع یکجا این چنین است

ز بهر پاس ملک و جان و دین است

صفی علیشاه
 
 
۱
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
sunny dark_mode