عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
مکش چندین کمان بر تیر تدبیر
که از تو بر تو میآید همان تیر
عطار » اسرارنامه » بخش هفدهم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل
جوانی را و آن بالای چون تیر
درین ره باختی و آمدی پیر
عطار » اسرارنامه » بخش هجدهم » بخش ۱ - المقاله الثامنه عشر
کنون زشتست حرص از مردم پیر
گنه خود چون بود با موی چوی شیر
عطار » اسرارنامه » بخش هجدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
ز سودای جوانی گفت ای پیر
بچندست آن کمان پیش آی زرگیر
عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱ - المقاله التاسعه عشر
درین نه کاسهٔ جان سوز دل گیر
گرت روزی عروسی کرد تقدیر
عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۱ - المقاله العشرون
بگیر آن حلقه را در وقت شبگیر
دل شوریده را درکش بزنجیر
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون
حریصی را مکن بر خویشتن چیر
که جان پاک تو گردد ز تن سیر
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون
مکن کس را ز عام و روستا چیر
که خلقی را به ظلم از جان کند سیر
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
خدایا میندانم هیچ تدبیر
شدم دیوانه زان موی چو زنجیر
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
دل همچون کباب و موی چون شیر
کباب آورد و شربت دایهٔ پیر
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
بسی بر بام میشد شام و شبگیر
بتهمت اوفتاد آن دایهٔ پیر
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
چو بسیاری بگفت آن دایهٔ پیر
برآمد آن جوان را روی چون قیر
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
بجست از من دل دیوانه چون تیر
نگه چون دارم از زلفش بزنجیر
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
از آن پاسخ چنان شد دایهٔ پیر
که گفتی خورد بردل زان جوان تیر
عطار » خسرونامه » بخش ۱۸ - خطاب با حقیقت جان در معنی زاری كردن گلرخ
نمیآورد طاقت دایهٔ پیر
که گلرخ زار مینالید چون زیر
عطار » خسرونامه » بخش ۲۰ - پاسخ دادن هرمز دایه را
چو دایه این سخنها کرد تقریر
گل بی برگ آبی شد ز تشویر
عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز
جوان چون دید روی دایهٔ پیر
زخنده شکّرش آمیخت با شیر
عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز
چرا باز آمدی ای جادوی پیر
که نتوان زد چو تو جادو بصد تیر