گنجور

عطار » اسرارنامه » بخش هجدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

نشست اندر برم پیری چنان زود

که هرگز برنخاست از سر چنان دود

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هجدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

برآمد ز آتش دل از جگر دود

که رفتم زود و بس دیرم خبر بود

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۹ - الحکایه و التمثیل

 

شکم از تو برآورد آتش و دود

ازین دوزخ بدان دوزخ رسی زود

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

غم عشقش زهی سودای بی سود

لب لعلش زهی حلوای بی دود

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

 

بپرسیدم ز پیری سال فرسود

در آن ساعت که وقت رفتنش بود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

غم عشقش زهی سودای بی سود

لب لعلش زهی حلوای بی دود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

ز دست تو بجان آیم دلا زود

که آوردی چنین پای گل آلود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

چرا باید ز هر اندیشه فرسود

که گر شادیست ور غم بگذرد زود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

نگین حلقهٔ آن جمع او بود

ندیدند از رخ چون شمع او دود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۰ - پاسخ دادن هرمز دایه را

 

مخور زان لب بسی حلوای بی دود

که بر جامه چکانی روغنی زود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۲ - آغاز عشقنامۀ خسرو و گل

 

گشاد ابروت از جانم گره زود

که ابروی تو یکدم بی گره بود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

چو آتش آب در ده کاسهیی زود

که عمر از کیسهٔ مارفت چون دود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی

 

روان شد هرمز از خوزان چنان زود

که برقی چون رود برقی چنان بود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

رسد زین سوز تا هفتم طبق دود

فلک بر دوزخ اندازد طبق زود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

دل خسرو چنان آن ماه بربود

که سوی خانه برد آن ماه رازود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز

 

سوی آن بام روی آورد چون دود

کدامین دود، نتوان گفت چون بود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز

 

کنون چون آمدی برخیز هین زود

برآور زین گروه آتشین دود

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۱۲
sunny dark_mode