عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم
تعالی الله یکی بیمثل و مانند
که خوانندت خداوندان خداوند
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
بدو گفت آنگه اعرابی که یک چند
زنی افتاد اینجا بس خردمند
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
زنم چون تهمت این بر تو افگند
ز تو یاد آیدش هر دم ز فرزند
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۱) حکایت آن زن که بر شهزاده عاشق شد
مرا آنست حاجت ای خداوند
که موی من به پای اسپ او بند
عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۳) حکایت ترسا بچه
که البتّه خدا را نیست فرزند
مبرّاست از زن و از خویش و پیوند
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی
پدر گفت او نه زن دارد نه فرزند
بدو هستند خلق آرزومند
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد
اگرچه بود آن سرگشه در بند
بمردی خویشتن را مینیفکند
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد
قرار افتاد کان شاه خردمند
دهد دختر بدان شهزاده در بند
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۱) حکایت درخت بریده
چنین گفت او که این شاخ برومند
که ببریدند ازو این لحظه پیوند
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱۳) حکایت موسی علیه السلام در کوه طور با ابلیس
کلیمش گفت ای افتاده در بند
بود هرگز ترا یاد خداوند
عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۸) حکایت موسی و مرد عابد
بموسی وحی آمد از خداوند
که عابد را بگو ای مرد خرسند
عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۱) حکایت کیخسرو و جام جم
ازان یک ذرّه روی خود ندیدند
که تا بودند مرگ خود گُزینند
عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۵) حکایت دیوانه که رازی با حق گفت
یکی دیوانهٔ کو بود در بند
بلب میگفت رازی با خداوند
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۴) حکایت پیمبر در شب معراج
ندانند و ز پنداری که دارند
دران پندار عمری میگذرانند
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۱) سؤال موسی از حق سبحانه و تعالی
مگر پرسید موسی ازخداوند
که ای دانندهٔ بیمثل و مانند
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۷) حکایت آن مرد که پیش فضل ربیع آمد
بزرگی گفت آخر ای خداوند
چرا بودی بدرد پای خرسند
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۷) حکایت محمود و شمار کردن پیلان
پسر بشمرد و گفتش ای خداوند
هزار و چار صد پیلست در بند
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۷) حکایت محمود و شمار کردن پیلان
مگر یک روز محمود عدوبند
پسر را گفت کای داننده فرزند
عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۵) حکایت سلطان محمود و گازر
کشیده پشتهٔ کرباس دربند
بدو گفت این همه کرباس را چند