×
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۲
به دل دیرین بنایی بود کندم
به جای او ز نو طرحی فکندم
خریدارانه چشمی دید سویم
نگفت اما هنوز از چون و چندم
قبولی زان نگه مییابم ای بخت
[...]
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۴ - در رفتن شیرین به کوه بیستون و گفتگوی او با فرهاد و بیان مقامات محبت
بر آزادگان تا دلپسندم
گر آن را زه دهم این را ببندم
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۵ - در ستایش پنهان نمودن راز نهانی که آسایش دو جهانیست
کجا در دوستی برخود پسندم
که همچون دشمنانت بردوست خندم
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۸ - در بیان وصل و هجران نکویان و رفتن شیرین به تماشای بیستون
بلندی داده عشق ارجمندم
ولی تنها به این کوه بلندم
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۴۱ - غزل خواندن فرهاد
بده بوسی از آن لعل چو قندم
که تو عیسی دمی من درد مندم
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۱۹ - آمدن رام پیش سیتا و در بستن سیتا بر رام و زاری شروع کردن رام
من آهندل خلاص از هر کمندم
که ز استغنا به مغناطیس خندم
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۹ - در تعریف قصاب پسر گوید
نتابد روی جان دردمندم
جدا سازد اگر از بند بندم
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۳
زبان بر بند ای ناصح زپندم
اگر دستت رسد بگشای بندم
کمان ابروی من بازو مرنجان
که من خود آهوی سردر کمندم
من از بند تو هرگز سر نپیچم
[...]
وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - حکایت
ز ذلّ بندگی کن سر بلندم
رهایی ده ز قید چون و چندم
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۰ - گل و شبنم
فرحبخش درون مستمندم
ضیاء دیدهٔ زیبا پسندم