عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
چو یافت آن چرب پاسخ دختر زشت
رخش بفروخت زان آتش چو انگشت
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
نیام زانها که آرم روی در پشت
که کار پشت و روی تو مرا کشت
عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز
کشید آنگه خطی برگرد آن طشت
عزیمت خوان بگرد طشت میگشت
عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز
جوان و پیرزن هستند بس زشت
که این یک همچو برفست آن چو انگشت
عطار » خسرونامه » بخش ۳۵ - عشرت كردن گل و خسرو باهم
چو گشتی مست، با گل کن دمی گشت
بگرد مفرش زنگار گون دشت
عطار » خسرونامه » بخش ۴۹ - لشکر کشیدن قیصر و خسرو به جانب سپاهان
همه صحرا و دشت از مردپرگشت
نیافت از خلق سوزن جای در دشت
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
نیاسودند آن شب جمله در دشت
که تا چتر از سر افلاک بر گشت
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
ندانم کرد، اگرچه غیرتم کشت
بسوی چادر وصل تو انگشت
عطار » خسرونامه » بخش ۵۷ - آگاهی یافتن خسرو از گل
موکّل بود بر گل خادمی زشت
که نامش بود کافور و چوانگشت
عطار » خسرونامه » بخش ۷۰ - در وفات قیصر و پادشاهی جهانگیر
که چون از مرگ گل شش سال بگذشت
مگر بر شاه قیصر حال برگشت
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۱ - در بیان و شرف علم فرماید
عمل با علم چون شد یار و هم پشت
نماند دیو را جز باد در مشت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۴ - در اعیان جان و در اعیان آن فرماید
دم من زد کسی کز خویش بگذشت
حقیقت کل شد و اینجا یکی گشت
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۳ - جواب منصور شیخ جنید را (قس)
همه نیکونگر چه خوب و چه زشت
که بود تخم جمله در یکی کشت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۲ - در فنای خود و راه یافتن به مقام حق و موصوف شدن فرماید
اناالحق آنکه زد از خویش بگذشت
طریقت در سلوک دوست بنوشت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
چو شاه اینجا بد او از خویش بگذشت
چو دید دید جان کلّی خدا گشت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۹ - جواب دادن ابلیس آن شخص سؤال کننده را
همه ذرّات عالم راز بنوشت
پس آنگه خاک آدم باز بسرشت