فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین
هزاران گونه بنماید نیازش
به شیرین لابه و نیکو نوازش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب
وزان دیبا که میبستم طرازش
نمودم نقشهایِ دلنوازش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۳ - پیدا شدن شاپور
ز هندو جستنِ آن ترکتازش
همه ترکان شده هندوی نازش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۶ - رسیدن شیرین به مشگوی خسرو در مداین
دگرگون زیوری کردند سازش
ز در بستند بر دیبا طرازش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد
هم از راه سخن شد چارهسازش
بِدآن دانه به دام آورد بازش
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت صدیق رضی الله عنه
چو هنگام وفات آمد فرازش
به پیش مصطفی بردند بازش
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۴) حکایت سلطان محمود با ایاز
که با خلعت چو بستانند نازش
بدان نازش بود عمر درازش
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۱) حکایت شیخ با ترسا
محبت را نصیب از تو گُدازش
عدو را هم نواو هم نوازِش
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۹) حکایت شبلی با ابلیس در عرفات
یکی را خواندهٔ با صد نوازش
یکی را راندهٔ با صد گدازش
عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل
همی ناگاه مرگ آید فرازش
کند از هرچ دارد خوی بازش
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
دلش گردن کشید از دلنوازش
فلک آورد گردن بسته، بازش
عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب
ز شوخی چون زحد بگذشت نازش
بلب عذری چو شکّر خواست بازش
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
وگر دارد ز رفتن شاه بازش
ز بیماری فتد در تن گدازش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
بروی لوح او بنوشته رازش
که تا اسرار بیند جمله بازش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶ - در صفت معراج حضرت محمّد علیه الصّلوة و التسلیم فرماید
بپرسید و بخود بنمود رازش
که میداند که تا چون بود سازش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۶ - در سؤال کردن کسی از منصور حلّاج در سرّ دوستی حق تعالی و جواب گفتن او با تمام فرماید
که تا عین یقین اندر نمازش
کند واصل ز یکّی کارسازش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۶ - در خطاب هاتف غیب پاکباز را و درد او را استماله کردن و دلخوشی فرماید
شب تاریک اینجا جو تو رازش
چو یابی راز اینجا جوی بازش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
بر پیر آمد و بنمود رازش
حجاب انداخت اینجاگاه بازش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۸ - در اسرار خطاب با جان و وصل دیدار فرماید
چو تن دانست این دم شرح رازش
دگر در بیهده مگذار بازش