گنجور

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۹ - گفتار در نکویی خموشی و عشق

 

خموشی پاسبان اهل راز است

از او کبک ایمن از آشوب باز است

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۱۴ - حکایت

 

از این در کان به روی هر دو باز است

ره آمد شد ناز و نیاز است

وحشی بافقی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در تعریف کشمیر و توصیف راه آن

 

ز نقش پای او تا سرفراز است

زمین افلاک را مهر نماز است

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - مثنوی در باب نابسامانی اوضاع زمان

 

به میخانه چنان روی نیاز است

که خشت فرش او مهر نماز است

سلیم تهرانی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » مثنوی: آوازه شناس گشت خامه - از دولت این سرودنامه

 

ازان کعبه مقام بی نیاز است

که از راه طرب، مثل حجاز است

طغرای مشهدی
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۵۱ - دیدن رام نقش پای راون و نقش پای سیتا را

 

بود بر جا اگر جان در گداز است

که بر تو دست ابلیسی دراز است

ملا مسیح
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۴

 

به آب و تاب حسنش عشقباز است

دلم چون شمع در سوز و گداز است

دل تنگ از تماشایش گشادید

نگاه ما کلید قفل راز است

نماید آب و تاب حسن او را

[...]

جویای تبریزی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۶

 

دلی کو را به اخلاصت نیاز است

زبانی کو به مدحت نکته ساز است

نشاط اصفهانی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۱

 

چنین روزی که اختر کار ساز است

به روی ما در اقبال باز است

یغمای جندقی
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۵۷

 

تو خوبی او ز خوبی بی نیاز است

تو سروی آن پری رخ سرو ناز است

مرنج از راستی دلدار فایز

تو بازی آن نکو رخ شاهباز است

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » نسخه بدلهای دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۴

 

تو سروی آن پریرخ سرو ناز است

تو خوبی او زخوبی بی نیاز است

مرنج از راستی دلدار فایز

تو بازی آن پریرخ شاهباز است

فایز
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۴ - الثقه

 

اگر آخر شد آن صدق امتیاز است

و گر کذب است چشم عقل باز است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۶۶ - الصبا

 

کسی این نکته داند کاهل راز است

ز عشقش سر بزانوی نیاز است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۰۰ - عرفان

 

که این حرف از لب آن دلنواز است

و یا گفتار ارباب مجاز است

صفی علیشاه
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode