×
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
بخوابش دید لب بر لب نهاده
چو شکّر بر لب گل لب گشاده
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
دو چشم مور صد حلقه گشاده
ز عنبر بر در پسته نهاده
عطار » خسرونامه » بخش ۱۸ - خطاب با حقیقت جان در معنی زاری كردن گلرخ
ز دست تو من کار اوفتاده
بیکبار از دو خر ماندم پیاده
عطار » خسرونامه » بخش ۱۸ - خطاب با حقیقت جان در معنی زاری كردن گلرخ
کجا در تو رسد سگ با قلاده
چو تو بر گاو افگندی لُباده
عطار » خسرونامه » بخش ۱۹ - گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن
دهن چون پستهٔ خندان گشاده
شکر بر لعل او دندان نهاده
عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز
تویی چون چشمهٔ نیسان گشاده
منم چون تشنه حالی جان بداده
عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز
تویی تیغی چوآتش برگشاده
منم در پیش تیغت سر نهاده
عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب
عروسان چمن برقع گشاده
هزاران بچهٔ بی شوی زاده
عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب
گل شیرین بشکّر لب گشاده
فسون میخواند سر بر خط نهاده
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
بر شه دید هرمز ایستاده
مرّصع افسری بر سر نهاده
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
چو ضایع گشت اسب شاهزاده
قدم میزد رخی پر خون پیاده
عطار » خسرونامه » بخش ۳۰ - بیمار گشتن جهانافروز خواهر شاه اصفهان و رفتن هرمز بهطبیبی بر بالین او و عاشق شدن او بر هرمز
بهسوی تختش آمد شاهزاده
همه دلها سوی آن ماه داده
عطار » خسرونامه » بخش ۳۰ - بیمار گشتن جهانافروز خواهر شاه اصفهان و رفتن هرمز بهطبیبی بر بالین او و عاشق شدن او بر هرمز
برگ در شد دل در خون نهاده
برای دستبوس شاهزاده
عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز
چو بر خر پشته آمد شاهزاده
دو زن را دید بر روی اوفتاده