رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱ - تذکرة المحقّقین موسوم به ریاض العارفین
اگر صد سال از ایشان باز گویم
همان سرگشته تر هر دم ز گویم
ز عقل و دانش هر کس فزونند
خدا داند مرایشان را که چونند
کسی طوفان بی دینی نبیند
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱ - تذکرة المحقّقین موسوم به ریاض العارفین
چو آدم را فرستادیم بیرون
جمال خویش بر صحرا نهادیم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱ - تذکرة المحقّقین موسوم به ریاض العارفین
جمال ما ببین کاین راز پنهان
اگر چشمت بود، پیدا نهادیم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱ - تذکرة المحقّقین موسوم به ریاض العارفین
تعین نقطهٔ وهمی است برعین
چو عینت گشت صافی عین شد غین
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱ - تذکرة المحقّقین موسوم به ریاض العارفین
زما تا حضرتش نه فصل ونه بین
ولی مهجور ازو هم علم و هم عین
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸ - گلبن ششم در ذکر بعضی از اصطلاحات عارفین
وصال حق ز خلقیت جدایی است
ز خود بیگانه گشتن آشنایی است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳ - احمد جامی قُدِّس سِرُّه
نه در مسجد گذارندم که رندی
نه در میخانه کاین خمار، خام است
میان مسجد و میخانه راهیست
غریبم، عاشقم، آن ره کدام است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۸ - بهائی عاملی طاب ثراه
به عالم هر دلی کو هوشمند است
به زنجیر جنون عشق بند است
به کف دارند خلقی نقد جانها
سرت گردم مگر بوسی به چند است
بهائی گرچه میآید ز کعبه
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۰ - تشبیهی کاشانی ره
تو هر رنگی که خواهی جامه میپوش
که من آن قد رعنا میشناسم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۰ - تشبیهی کاشانی ره
دودست این جهان و آن جهان پوچ
کچه پیش من است این پوچ و آن پوچ
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۴ - جمالی اردستانی قُدِّسَ سِرُّه
پس و پیش وجود ای شاه کونین
تویی پیدا و روشن عین در عین
بجز تو کس ندانم در جهان من
نبینم جز رخت در این و آن من
کسی کو برگزینندش به عالم
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۵ - جلال الدین بلخی معروف به مولوی معنوی
درین خانه نمییابم جز او کس
تو هشیاری درآ شاید ببینی
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۵ - جلال الدین بلخی معروف به مولوی معنوی
من از عالم ترا تنها گزیدم
روا داری که من تنها نشینم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۷ - حسینی هروی نَوَّرَ اللّهُ مَرقَدَهُ
ز اهل دانش وارباب معنی
سؤوالی دارم اندر باب معنی
نخست از فکر خویشم در تحیر
چه چیزاست آن که خوانندش تفکر
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۸ - حسین بیضاوی قَدَّسَ سِرُّه العزیز
روا باشد اناالحق از درختی
روا نبود چرا از نیک بختی
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۵۴ - خسرو دهلوی قُدِّسَ سِرُّه
تو پنداری جهانی غیر ازین نیست
زمین و آسمانی غیر ازین نیست
چو آن کرمی که در پیله نهان است
زمین و آسمان او همان است
بود سوزن به از تیغ برنده
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۵۹ - داعی شیرازی قُدِّسَ سِرُّه
ندارد شبهه، چه هشیار و چه مست
که فی الواقع نشان از هستی هست
پس او وحدت او جز یکی نیست
مرا باری درین معنی شکی نیست
چو وحدت دان تو باقیِ صفاتش
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۶۴ - روزبهان شیرازی قُدِّسَ سِرُّه العزیز
اگر آهی کشم صحرا بسوزم
جهان را جمله سر تا پا بسوزم
بسوزم عالم ار کارم نسازی
چه فرمایی بسازی یا بسوزم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۶۸ - زرکوب تبریزی قُدِّسَ سِرُّه
منم زرکوب و محصولم ز صنعت
بجز فریادی و بانگی نباشد
همیشه در میان زر نشینم
ولیکن هرگزم دانگی نباشد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۰ - شرف عراقی قُدِّسَ سِرُّه
چو من هرکس ازین می خورد جامی
نمیداند حلالی از حرامی
ز ننگ کفر و ایمان درگذشتم
نهادم خوش برون از هردو گامی