گنجور

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۱ - به محمد علی خطر فرزند خود نگاشته

 

مبادا آنکه او کس را کند خوار

که خوار او شدن کاریست دشوار

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۲۸ - به سرکار اجل امجد والا نگاشته

 

برآرد روزگارت از سه لب کام

لب جوی و لب یار و لب جام

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۴۱ - از قول محمد صادق بیک کرد به میرزا اسمعیل هنر نگاشته

 

طفیل خود ستایندم گدایان سر کویش

مگر افتاد بر من سایه دولت همائی را

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۴۴ - به میرزا اسمعیل هنر نگاشته

 

نشاید برد انده جز به انده

که نتوان کوفت آهن جز به آهن

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۶۸ - به میرزا ابراهیم دستان پسر خود نگاشته

 

مبادا آنکه او کس را کند خوار

که خوار او شدن کاری است دشوار

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۸۴ - به یکی از بزرگان نگارش رفته

 

شکفتن پنجه پژمردگی تافت

و زان تیمار و تب آسودگی یافت

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۸۹ - به یکی از نزدیکان خویش نگاشته

 

برون از پرده چنگ و چغانه

دراز کیش چمانی و چمانه

تهی از ننگ افسون و فسانه

به خوشتر شیوه شیوا ترانه

سرایم بر سرودی دوستانه

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۹۹ - به دوستی نگاشته

 

چو گیری جام و دولت کامرانی

سرا بر ما سرود خسروانی

برآرد روزگارت از سه لب کام

لب یار و لب جوی و لب جام

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۰۶ - به میرزا حسن مطرب نگاشته

 

نه تنها رامش از دیدار خیزد

بسا کین دولت از گفتار خیزد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۱۳ - به دوستی نگاشته

 

چنان باد از درنگ آمد ستایش

سپهر و خاک آتش برد و آبش

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۱۹ - به دوستی نگاشته

 

اگر روزی به دانش بر فزودی

ز نادان تنگ روزی تر نبودی

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۴۸ - به دوستی نوشته شد

 

چو گیری جام رامش کامرانی

سراید با سرود خسروانی

برآرد روزگارت از سه لب کام

لب یار و لب جوی و لب جام

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۵۳ - به میرزا اسمعیل هنر نوشته

 

بنامیزد جز آن کلک سخن ساخت

زیک نی تنگ ها شکر که پرداخت

به پیکر کارنامه زندگانی

به گوهر بارنامه آسمانی

لب عیسی روان پرورده او

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۷ - به خواهش میرزا جعفر در ری نگاشته است

 

چنان کون خران مادر نزاید

زن این ریش گاوان خر بگاید

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۲۰ - به محمد صادق بیک کرد نگاشته

 

ز دنیا قسم ما خون خوردن آمد

نشاید خورد الا رزق مقسوم

یغمای جندقی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode