گنجور

 
۱
۶
۷
۸
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۸۵

 

تو را که از لب چون پسته قند می‌روید

نمک ز داغ من دردمند می‌روید

ز آب دیده مجنون برای دفع گزند

هنوز در ره لیلی سپند می‌روید

ز بار منت نشو و نما گریزان است

[...]

۳ بیت
اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۹۲

 

خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس

گل پیاله نمکدان می پرستان بس

نیم نسیم که درد سر بهار دهم

چو شعله ام گل خاری از این گلستان بس

۲ بیت
اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۹۳

 

ز شرم آینه رویی در آتشم که مپرس

ز دل ندادن خویی در آتشم که مپرس

سپند گریه خویشم در آرزوی کسی

چو لاله بر لب جویی در آتشم که مپرس

ز تاب سوختنم شعله رنگ می بازد

[...]

۳ بیت
اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۹۴

 

سرم به حلقه فتراک بین گناه مپرس

به خون تپیده ام احوال صیدگاه مپرس

نگر به نخل قد و رستخیز جلوه مخواه

ببین به چشم وز بیرحمی نگاه مپرس

۲ بیت
اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۱۲

 

نظاره شیفته ما را به خط و خال قسم

گناه سوخته ما را به انفعال قسم

طواف میکده ها کرده ام مبارک باد

هوای کوی تو دارم به اعتدال قسم

به هیچ هیچ نیرزم ز هیچ هم کمتر

[...]

۳ بیت
اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۱۶

 

چه رنگ و بو ز خزان و بهار می چینم

که خار از گل و گل را زخار می چینم

طراز گوشه دستار نوبهار کند

گلی که از چمن انتظار می چینم

۲ بیت
اسیر شهرستانی
 
 
۱
۶
۷
۸
 
تعداد کل نتایج: ۱۴۶