میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵
دعای عمر به این صید مبتلا چه کند
به نیم کشته تیغ اجل، دعا چه کند
ز اختلاط منش میشود حیا مانع
ولی به جذبه عشقی چنین، حیا چه کند
به نا امید دل من، که آزمود ترا
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳
جفا کشی که ز بزم تو خوار برخیزد
مرا ببیند و امّیداوار برخیزد
قیاس رشک ازین کن که نیم کشته هجر
ز بزم وصل تو بیاختیار برخیزد
گذشتنت ندهد شوق را چنان تسکین
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷
چو همرهی به من آن سرو خوشخرام کند
ز بیم طعنه، به هرکس رسد سلام کند!
خیال وصل تو در خاطر است خلقی را
کسی ملاحظه خاطر کدام کند؟
ز دیدن تو دلم یافت لذّتی که فلک
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴
چنان ز بیم رقیبان نظر به ره دارد
که یک زمان نتواند مرا نگهدارد
حذر کنید ازان چشم، کاین همان چشم است
که روزگار مرا این چنین سیه دارد
به صد گنه کنم اقرار، تا نداند غیر
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳
دلم به غمزه آن شوخ دلربا چه کند
به زیر تیغ بلا، صید مبتلا چه کند
به مدعای دل آن به که ملتفت نشود
وگرنه با دل بسیار مدعا چه کند
حیای عشق نشود مانع از نظاره مشوق
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰
نشان من چو بتان از ستیز میجویند
مرا نیافته شمشیر تیز میجویند
ز طرف دشت مگر گرد آن سوار نمود
که آهوان همه راه گریز میجویند
تو در کنار رقیبیّ و پارههای دلم
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵
کدام شاه چنین کینهخواه میآید
که بوی فتنه ز گرد سپاه میآید
زمانه ساخته پامال، خاکساران را
که شهسوار من از گرد راه میآید
به هر طرف که نگه میکند، خدنگ بلا
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴
عنان چو از پی صید زبون بگرداند
مرا که صید زبونم، به خون بگرداند
ز بزم چون رود آن مست یک زمان بیرون
دلم هزار گمان در درون بگرداند
حجاب عشق دلم را به خویش نگذارد
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۲
بیا و تازه خدنگی برین خراب انداز
مرا به خاک و دلم را در اضطراب انداز
دلم که پیشتر از لطف گرم بود، اکنون
به انتقام درو آتش عتاب انداز
مرا ز لذت نظاره تا کنی محروم
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸
درین غمم که مباد از نگاه دم بدمش
به آشنایی پنهان کنند متّهمش
ز نامه حالت عاشق نمیتوان دانست
که غیر نام تو بیرون نیاید از قلمش
ز دردمندی من، غیر شاد و من خوشدل
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۶
ز ضعف، دست به دیوار داده آمدهام
به هر دوگام، زمانی ستاده آمدهام
ز بس که پیش تو خوارم، ز پندگو بر خویش
در هزار ملامت گشاده آمدهام
به خاطر از تو مرا هر چه هست میگویم
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۰
به وقت صلح چو در شکوه پیش یار شدم
گنه ز جانب من بود، شرمسار شدم
کنون ازو به کدام آبرو وفا طلبم؟
که ساختم به جفا آنقدر که خوار شدم
هلاک آن نگه آشنا شوم که ازان
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۹
وفای وعده گمان از تو بیوفا داریم
کمال سادهدلیهاست اینکه ما داریم
ز هم برای چه بیگانهوار میگذریم
اگر نه بیم سخنهای آشنا داریم
ز آشنایی ما عالمی خبر دارند
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۰
ترا به کام رقیبان شنوده آمدهام
سر هزار شکایت گشوده آمدهام
دگر ز کف ندهم دامن وصال ترا
که خویش را به فراق آزموده آمدهام
ازان ستیزهگریها که دیدم و رفتم
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۴
به بزم دوش چنان بود همزبان با من
که غیبت دگران داشت در میان با من
چنان ز عشق نهانم رقیب بیخبر است
که میکند سخن از صحبت نهان با من
ز من رمیده، همانا شنیده از جایی
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۲
جفای یار، چنان برده اعتبار از من
که غیر آید و پرسد نشان یار از من
جواب نامه شوقم حدیث نومیدیست
که قاصد آمد و بگذشت شرمسار از من
مرض عشقم و بیماریام چنان صعب است
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۱
دلم خوش است به نومیدی عنایت تو
که باور آیدم از دیگران شکایت تو
ز ناامیدیام ای ناله شرم باد ترا
کزین زیاده گمان داشتم سرایت تو
ز گفتوگوی خود و مدعی پشیمانم
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۴
کنم چو یاد ز بیگانهآشنایی تو
یکی هزار شود محنت جدایی تو
ازان ستم که کنی ز اعتماد جان نبرم
که نیم بسملم از عاشقآزمایی تو
جز اینکه مایه رنجیدن دگر باشد
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۷
گریزم از تو دم خشمگین رسیدن تو
که ناامیدیام افزون شود ز دیدن تو
عنان کشیده چو از دور بینمت، میرم
که بهر قتل که باشد عنان کشیدن تو
چو بیخبر ز سگان تو آمدم پیشت
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۴
دلم ز بس که جفا دیده و وفا کرده
ترا به هیچکسی چون من آشنا کرده
شدی چنان به من بیگناه، گرم عتاب
که شرمسار شدم از گناه ناکرده
زمانه بس که به وصل تو دید خرسندم
[...]