×
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الحادیة و العشرون - فی اوصاف بلدة سمرقند
ممان که نفس تو اندر طمع دلیر شود
که سگ چو سیر شود در فساد شیر شود
از آنکه نفس حریص اکول کاذب جوع
ز لقمه های عمل سیر معده دیر شود
یقین بدان و حقیقت شناس و راست شمر
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۹
ترا چه تحفه فرستم که دلپذیر شود؟
مگر همین دل مسکین چو ناگزیر شود
به بوی زلف تو، از نو، جوان شوم هر بار
هزار بار تنم گر ز غصه پیر شود
گرم تمامت خوبان خلد پیش آرند
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۷
دلی که شاد ز وصل تو دیر دیر شود
به یک نظر که به بیند ترا چه سیر شود
مرا چه غم که رقیبت چو سگ گشاد دهان
کسی که مست تو شد در دهان شیر شود
من از هلاک خودم نیست غم از آن ترسم
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۰۵
دل از رفیق گرانجان ز عمر سیر شود
سفر به پای شتر هر که کرد پیر شود