گنجور

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

به چشم مست، ز هستی ربوده ای ما را

ز یک نگاه، به عالم نموده ای ما را

ز ره برد غرض آلوده حرف غیر،ترا

هزار بار اگر آزموده ای ما را

چه شد که بر سر بالین ما نمی آیی؟

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲

 

دمی که دل تپد، از غم امان دهد ما را

نوید آمدن دلستان دهد ما را

برد چو جذبه شوقم، چه حاجت است به آن

که محرمی سر کویش نشان دهد ما را

دلا بنوش می هجر و تلخکام مباش

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴

 

زبس که سوخته داغ جدایی تو مرا

فسرده ساخته در آشنایی تو مرا

چنین که گرم وفای توام، عجب دانم

که ناامید کند بی وفایی تو مرا

فتادی ای دل وحشی به دست سنگدلی

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵

 

کدام بت شده رهزن دل چو سنگ ترا

که آفتاب محبت، شکسته رنگ ترا

شد از عتاب تو افزون، امیدواری غیر

زبس که مصلحت آمیز دید جنگ ترا

درآمدی و ندارم چو باد گستاخی

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰

 

هزار شکوه، گر از یار بوده است مرا

به او چه زهره اظهار بوده است مرا

کسی به صد هنرم کرده رد، که تا امروز

به کل عیب، خریدار بوده است مرا

مرنج، چشم اگر از تو بر نمی دارم

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶

 

دلا رسیده به جایی کمند ناله ما

که خو گرفته به مجنون و شان غزاله ما

به اهل بزم چنان جام دوستی پر داد

که ریخت لای ته شیشه در پیاله ما

به گرد خوان بلا از هجوم آه، چو شمع

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰

 

شهید عشق تو بیند چو دود آه مرا

در آفتاب قیامت شود پناه مرا

ازو اگر نکنم شکوه، منفعل گردم

که باز می‌رود آزرده بی‌گناه مرا

مرا مگو که نیفتاده‌ای هنوز از پا

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸

 

ز من جدایی آن گلعذار نزدیک است

خجالت دل امیدوار نزدیک است

دلم ز وصل تسلی نمی‌شود امروز

اگر غلط نکنم، هجر یار نزدیک است

ز من گذشته و از جذبه محبت من

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹

 

چنین که با تو مرا تاب آشنایی نیست

به حیرتم که چرا طاقت جدایی نیست

خوشم به وعده او، با وجود آنکه به من

وفای وعده او غیر بی‌وفایی نیست

به غیر بس که درآمیختی،‌ به خلق ترا

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰

 

ز من دمی که گذشتی، شتاب حاجت نیست

نمی‌رسم ز پی‌ات، اضطراب حاجت نیست

چو من به بزم تو از آمدن پشیمانم

برای خاطر دشمن عتاب حاجت نیست

مرا چو می‌برد از هوش، اضطراب سوال

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹

 

جفای او من بی‌تاب را به جا نگذاشت

برآن شدم که شکایت کنم، وفا نگذشت

مرا تو حال چه دانی، که بیخودی هرگز

ز ابتدا سخنم را به انتها نگذاشت

زمانه را، شه من، حق به جانب است درین

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰

 

اگر کسی سبب وصل یار من شده است

زسر گرانی او، شرمسار من شده است

به طعنه مژده وصلی که غیر داد مرا

ز سادگی سبب انتظار من شده است

فزوده غم به غم و حسرتم به حسرت، اگر

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲

 

میا به پرستش من، جون امید صحت نیست

به حال مرگ مرا دیدن از محبت نیست

به غایتی هوس گفت‌وگوست با تو مرا

که تاب خامُشی‌ام با وجود حیرت نیست

کنون که جان به لب آمد مرا، دمی بنشین

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵

 

گشاد مهره دل زین بساط بر طرف است

درین بساط دغل، انبساط برطرف است

چنین که زهر غمم خو به تلخکامی داد

دگر هوای شراب و نشاط برطرف است

به یار همرهم، ای همرهان کناره کنید

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹

 

رقیب بهر چه پیدا به رهگذار نیست

به وعده‌گاه وفا گر در انتظار تو نیست

زبس که از نظرم بی‌حجاب می‌گذری

گمان برم که جدایی به اختیار تو نیست

دل از فریب تو گردید آن چنان نومید

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱

 

کجا نظر به من آن شوخ خشمگین نظر انداخت؟

مگر دمی که به سویم خدنگ کین انداخت

ز چین طرّه کزان خاک راه غالیه بوست

کمند فتنه به پای غزال چین انداخت

به بزم خواست که از من تهی کند پهلو

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶

 

چو دل فتاد ز پا، غمزه‌‌اش ز کین برخاست

چو زخم خورده که خونریزیش از کمین برخاست

ز ناامیدی همصحبتان او خجلم

که از نشستنم آن سرو نازنین برخاست

به خواب اگر نه شهیدی گرفت دامانش

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷

 

گذشت دور گل و یار سوی باغ نرفت

که آفتاب به نظّاره چراغ نرفت

ز بوی نافه چین، همچو داغ لاله مرا

خیال کاکل نورسته از دماغ نرفت

ببین نهایت دلبستگی که خون مرا

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵

 

زپا فتاده‌ام و سر بر آستانه اوست

فسانه گشته‌ام و بر زبان فسانه اوست

گمان آنکه ز عشقم هنوز بی‌خبر است

مرا زهمرهی بی‌تکلّفانه اوست

به هر طرف که نمایم عزیمت رفتن

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵

 

ز بس که شوق مرا برقرار نگذارد

نشسته‌ام به سر راه یار نگذارد

چنان ز من گذرد سرگران، که طعنه غیر

مرا به رهگذر انتظار نگذارد

به بزم یار ز اندیشه عتاب، مرا

[...]

میلی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode