گنجور

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۲۵ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته

 

سپهر دون که قدم در ره کرم نگذاشت

خوشش مباد که ما و ترا بهم نگذاشت

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۲۷ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته

 

روان تشنه برآساید از کنار فرات

مرا فرات ز سر بر گذشت و تشنه ترم

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۳ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد نگاشته

 

به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ

چو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۳ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد او نگاشته

 

مرا به گوش تو باید حکایت از لب خویش

دریغ باشد پیغام ما به دست رسول

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۵۶ - به سرکار شاهرخ خان در طهران نگارش رفته

 

بر آستان تو مشکل توان رسید آری

عروج بر فلک سروری به دشواری است

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۷۷ - به میرزا عبدالوهاب کاشانی نگاشته

 

اگر خدای نباشد زبنده ای خشنود

شفاعت همه پیغمبران ندارد سود

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۸۳

 

زخانه توکشم رخت سوی خانه خویش

نهم رخی به رخ دلبر یگانه خویش

یغمای جندقی
 
 
sunny dark_mode