×
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸
بیا که باغ نکوتر ز روی دلخواهست
بهار خیمه برون زن چه جای خرگاهست
کنون که در چمن آگاه گشت لاله ز خواب
غرامتست بر آنکو ز عالم آگاهست
به فصل این گل کوتاه عمر عشرت کن
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶
دلی که درد تو ارزد دوا نمیارزد
کسی که مهر تو جوید جفا نمیارزد
جهان خرم گر تو بی تو عاشقان ترا
فزون ز نیم جو ارزد، مرا نمیارزد
بهای کون و مکان بیتو یک نفس ندهم
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴
خوش است حسن تو تا دل ز یار بستاند
چو دل ستد ز دل و جان قرار بستاند
تویی و عشوه آن روی چون بهار که او
خراج نیکوی از نوبهار بستاند
غمت به هر دو جهان چون دهم که سرد بود
[...]