گنجور

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵

 

دل را دگر در کین ما بر لب چه نفرین می‌رود

کز سینه تا گوش اثر بر دوش آمین می‌رود

دست غروری چاک زد پیراهن صبر مرا

کش ناوک ناز از کمان لبریز تمکین می‌رود

گشتم شهید غمزه‌ای کز زخم گل می‌رویدم

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰

 

می‌آید از سیر جگر آهم گلستان در بغل

یاس و تمنا در نفس امید و حرمان در بغل

ز آن‌سان که طفلان چمن دزدند گل از باغبان

آهم کند گلهای داغ از سینه پنهان در بغل

زین پیشتر گل می‌فشاند از خنده چاک سینه‌ام

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴۳

 

مسکین فصیحی دوش جان می‌داد و می‌نالید غم

کامشب چراغ زندگی ما را ز بالین می‌رود

فصیحی هروی
 
 
sunny dark_mode