گنجور

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۲ - رزم ابراهیم ابن مالک با عبید الله ابن زیاد

 

کنون ای نیوشنده بگمار هوش

بدین داستان به فرادار گوش

که این داستان جمله جشن است و سور

زاندوه و از سوگواریست دور

شنیدم ز گفتار دانشوران

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۳ - نامه نوشتن ابراهیم، به حنظله ابن عمار حاکم نصیبین و جواب او

 

نداریم با تو سر دشمنی

نکو نیست با ما دژم، دل کنی

بده راه کز مرز تو بگذریم

ره جنگ با دشمنان بسپریم

نوند از سپهبد ستد نامه تفت

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۴ - روبرو شدن سپاه ابراهیم و ابن زیاد

 

به هم چون رسیدند هردو گروه

چنان چون زپولاد و آهن، دو کوه

و یا چون دو دریا ندیده کران

که موجش سنان بود و گرز گران

همی از دو سو دیده هر جا که دید

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۵ - قتل داوود شامی به دست اخوص

 

وزین سوگران کرد اخوص رکاب

سوی کوه آتش بیامد چوآب

بزد برکمر بند داوود جنگ

بدانسان که بر گور، غژمان پلنگ

جدا کردش از پشت زین هیون

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۶ - کشته شدن حصین پلید به دست شریک تغلبی

 

هماورد جست از سپاه عراق

که نفرین ز یزدان بدان پر نفاق

یکی تغلبی مرد، کش نام نیک

به خردی زمام و پدر شد شریک

هیون تاخت بهر نبرد حصین

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۷ - تحریص ابراهیم، سپاه را به جنگ

 

یکی تاختن باید و دست و تیغ

همی سرفشاندن چو باران زمیغ

یکی جنبش از ما چو سیل دمان

بباید سوی لشگر بد گمان

من امروز از این باره نایم فرود

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۸ - به درک فرستادن ابراهیم، ابن زیاد را

 

که با تیغ کین روی کرده دژم

همی مرد و مرکب فکندی به هم

دلیرانه در پهنه جستی نبرد

به زیرش یکی اسب گیتی نورد

مر آن باره با گوهر آگین ستام

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۹ - به کاخ آویختن امیر مختار

 

چو زان کار شد اسپری چند گاه

بفرمود مختار کشور پناه

سر پور مرجانه و خواسته

همان زیور و گنج آراسته

بزرگان کوفه به بطحا برند

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۶۰ - فرستادن محمد ابن حنفیه سرها و غنیمت ها را به حضور همایون

 

به ایوان چو خور بود پرتو فکن

چو انجم به گرد اندرش انجمن

زخالیگران خواست خوان و خورش

که با یاوران تن دهد پرورش

به فرمان آن شاه خالیگران

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۶۱ - امر فرمودن حضرت امام زین العابدین(ع)خاندان بنی هاشم را

 

برآرید از تن لباس سیاه

از آنرو که شد کشته بدخواه شاه

زنان گیسوان را به مشک و گلاب

بشویند و بندند برکف خضاب

بپوشند مردان همه رخت نو

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۶۲ - ساقی نامه در مقدمه ی داستان شهادت

 

بده ساقی آن آب یاقوتگون

که دل را دهد مشق عشق و جنون

مغنی بزن چنگ بر چنگ غم

که یاران گذشتند و ما نیز هم

صلایی به مستان میخانه زن

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۶۳ - آغاز داستان غدر اهل کوفه با امیر مختار

 

چه فرخنده مختار کشور پناه

بپرداخت از کار بد خواه شاه

نماند از ستم پیشه گان کس درست

مگر کزدم تیغ او گور جست

جهان پاک از خیل ناپاک کرد

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۶۴ - مشورت کردن بزرگان کوفه

 

سپهدار مختار کرد آفرین

به حیلت سگالان ناپاکدین

شبانگه چو شد روی گیتی سپاه

بزرگان برفتند از پیشگاه

نشستند و با هم همی رای زن

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۶۵ - نامه فرستادن کوفیان به مصعب

 

که ایدر شتاب آر فرمان تو راست

همه گنج و شهر و تن و جان تو راست

براهیم جنگی به موصل دراست

سپه دور و، مختار بی یاور است

همه کوفیانند با وی به کین

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۶۶ - سلاح نبرد خواستن امیر و خطاب او با جوشن

 

وزان پس به گنجور گفتا: برو

بیاور همان دشنه ی سر درو

سلیح و کمند و کمان مرا

همان رمح چون پر غمان مرا

برفت و بیاورد گنجور او

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۶۷ - بیرون آمدن مختار با یاران

 

بگفتند یاران که ای نامدار

همانی که گفتی تو در کارزار

نه ما هم پرستندگان توایم

به جان و دل از بندگان توایم

بود بنده ی یکدل ممتحن

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۶۸ - تنها ماندن امیر مختار و مویه گری

 

به یاد آمدش گویی آن رزمگاه

که مسلم درآن کشته شد بیگناه

همان خواری او به چشم آمدش

زتیمار او دل به خشم آمدش

همی دست برسر زد و کرد، آه

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۶۹ - مخاطبه ی امیر مختار غایبانه با ابراهیم اشتر

 

صبا هدهدم من سلیمان تویی

سزد گر پیامم از او بشنوی

ازو نامه گیری و بر خوانی اش

نهی بر سرو روی و پیشانی اش

درآن نامه بنوشته بین که من

[...]

الهامی کرمانشاهی
 
 
۱
۱۹
۲۰
۲۱
sunny dark_mode