×
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی زوطهماسپ » پادشاهی زوطهماسپ
ندیدند جز پور طهماسپ زو
که زور کیان داشت و فرهنگگو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی زوطهماسپ » پادشاهی زوطهماسپ
یکی مژده بردند نزدیک زو
که تاج فریدون به تو گشت نو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی زوطهماسپ » پادشاهی زوطهماسپ
ز هر دو سپه خاست فریاد و غو
فرستاده آمد به نزدیک زو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی زوطهماسپ » پادشاهی زوطهماسپ
سوی پارس لشکر برون راند زو
کهن بود لیکن جهان کرد نو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی زوطهماسپ » پادشاهی زوطهماسپ
مهان را همه انجمن کرد زو
به دادار بر آفرین خواند نو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی زوطهماسپ » پادشاهی زوطهماسپ
ببد بخت ایرانیان کندرو
شد آن دادگستر جهاندار زو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۳
جهانجوی کاووس شان پیش رو
یکی لشگری جنگ سازان نو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۴
بدو گفت پیش فرستاده شو
هنرها پدیدار کن نو به نو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۶
بدو گفت جویان که ایمن مشو
ز جویان و از خنجر سرد رو