گنجور

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۲۶ - در رنجش از اهل زمانه

 

فسادی که نبود به عالم کم است

ز عالم فساد همه عالم است

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۴۰ - دراسرار

 

به سیم احتیاج همه عالم است

فزون هر چه گویم به وصفش کم است

بلند اقبال
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۷۴ - زندگی

 

شبی زار نالید ابر بهار

که این زندگی گریهٔ پیهم است

درخشید برق سبک سیر و گفت

خطا کرده ئی خندهٔ یکدم است

ندانم به گلشن که برد این خبر

[...]

اقبال لاهوری
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۷ - کلبه بینوا!

 

جوین کاک‌وکشکینه‌وشیر و ماست

درین ده خوراک گوارای ماست

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۷ - کلبه بینوا!

 

یکی مرد، سرمایه ی عالم است

به‌نزد یکی مرد، عالم کم است

ملک‌الشعرا بهار
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۲۹ - اردو کشی بمقدونیه و یونان

 

بگفتا که شه شادوبس خرم است

ز پیروزیت شور در عالم است

افسرالملوک عاملی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - در نکوهش نوع بشر

 

همه فحش‌ها بهر آدم کم است

که فحش همه فحش‌ها آدم است!

میرزاده عشقی
 

رهی معیری » منظومه‌ها » مریم سپید

 

به روشندلی قطره شبنم است

به پاکیزگی دامن مریم است

رهی معیری
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode