گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۲

 

یکی جفت شایسته کن در خورت

بپیوند ازو در جهان گوهرت

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۴ - داستان قباد کاوه

 

مینداز سنگ گران از برت

که چون بازگردد فتد بر سرت

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴۱ - پند دادن گرشاسب نریمان را

 

فرومایه را دار دور از برت

مکن آنکه ننگی شود گوهرت

اسدی توسی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹ - ملاقات کردن فرامرز و بانوگشسب

 

به خنجر جدا سازم از تن سرت

بکوبم به گرزگران پیکرت

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۸ - نامه فرامرز با مهارک هندی

 

به مردی مرا باید آمد برت

به هامون ز گفت تو بر لشکرت

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۱ - گریختن مهارک از فرامرز

 

که دشمن گریزان شدست از برت

بترسید از جان گزا خنجرت

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۲ - عاشق شدن دختر کهیلا بر فرامرز

 

اگر راه باشد بیاید برت

ستایش کند بر سر و افسرت

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۴ - دیدن فرامرز،دختر شاه کهیلا

 

مرا ده به آیین زی کشورت

به من تازه کن گوهر و افسرت

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۶ - نهادن فرامرز،پر سیمرغ را برآتش

 

که من هر زمان آیم اندر برت

بدان سان که باشد یکی چاکرت

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۶ - نهادن فرامرز،پر سیمرغ را برآتش

 

هر آنگه که خواهی که آیم برت

بر آتش نه از عود بر مجمرت

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۶ - خوان سوم کشتن فرامرز،غول را

 

مگر پاک یزدان بود یاورت

ز پستی به گردون برآرد سرت

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۲۵ - آمدن ارژنگ شاه با سپاه بر سر هیتال شاه گوید

 

که تا من ازین رزم آیم برت

بگردون گردان رسانم سرت

عثمان مختاری
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۶۷ - رسیدن شهریار به بیشه ششم و جنگ او با غولان گوید

 

که تا این سپه را برم از برت

کسی کشته ناید از این لشکرت

عثمان مختاری
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۱۶ - دار زدن ارجاسپ گودرز پیر را گوید

 

دریغ از نشست و بر و افسرت

که پر تیر کین بینم اکنون برت

عثمان مختاری
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۰۳ - پیام کوش به نزد پدر و پاسخ او

 

من از گنج وز ساز وز لشکرت

فرستم همی هرچه باید برت

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۵۶ - کوش در پیشگاه فریدون

 

نبودم دلیری که آیم برت

ببوسم سر و خسروی افسرت

ایرانشان
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۸
sunny dark_mode