×
رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۱۱ - کالای بیبها
سرایندهای پیش دانندهای
فغان کرد از جور خونخواره دزد
که از نظم و نثرم دو گنجینه بود
ربود از سرایم ستمکاره دزد
بنالید مسکین: که بیچاره من
[...]
رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۲۵ - چشم فیروزهگون
ثریای فیروزهگون چشم من
که چون آسمان پاس دلها نداشت
در انگشتری داشت فیروزهای
که همرنگ آن چرخ مینا نداشت
همه خیره در جلوه و رنگ او
[...]
رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۴۵ - کالای بیبها
سرایندهای، پیش دانندهای
فغان کرد از جور خونخواره دزد
که از نظم و نثرم، دو گنجینه بود
ربود از سرایم ستمکاره دزد
بنالید مسکین: که بیچاره من
[...]