گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۱

 

شعر

آنکه نشو و نمای گلشن دهر

همه از آفتاب همت اوست

سرخ رویی اهل فضل امروز

چون عقیق از سهیل دولت اوست

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۱۰ - از حشو مصارع اول این قصیده این قطعه بر می خیزد

 

کلک ملک سخن که سخیست

دم توفیق همدمت بوده

غیرکلکت کسی ز زلف سخن

گره نظم و نثر نگشوده

هیچکس بی نسیم مرحمتت

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ دوم در مدح سلطان یعقوب » بخش ۱۲ - این قطعه از حشو مصارع اول قصیده مستخرج می شود و از الف خالیست

 

سرور دهر بحر جود و کرم

منبع لطف و گنج علم و هنر

جز تو درد هرکیست کش همه دل

بسته در بندگی چو بنده کمر

جز ره مرحمت نمی پویی

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۲

 

درد دل داد و درد دردم داد

درد او دل در آورد در داد

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۲

 

بسمن تاز زلف سنبل کاشت

مه من شب نموده بیشک چاشت

کاشت سنبل ز زلف تا بسمن

چاشت بیشک نمود شب مه من

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۵ - دایره مختلفه «طویل، مدید، بسیط»

 

علم و کمر و کمال آدم دارد

گنج جود و کرم تویی که بود

دست تو چشمه ز بحر هنر

درج گنجینه هنر دل تو

نظم و نثر منست یکدو گهر

[...]

اهلی شیرازی
 
 
۱
۲
۳