گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

آفتی نبود بتر از ناشناخت

تو بر یارونیاری عشق باخت

یار را اغیار پنداری همی

شادئی را نام بنهادی غمی

این چنین نخلی که قد یار ماست

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

یکسر مو دلت سفید نگشت

هیچ مو در تنت سیاه نماند

ای حسن توبه آن گهی کردی

که ترا قوت گناه نماند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

طرب ای عاشقان خوش رفتار

طلب ای نیکوان شیرین کار

در جهان شاهدی و ما فارغ

در قدح باده ای و ما هشیار

بر سر دست عشق، بازانند

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت اول

 

گربمانیم زنده بر دوزیم

جامه ای کز فراق چاک شده

ور نمانیم، عذر ما بپذیر

ای بسا آرزو که خاک شده

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

اوحدی شصت سال سختی دید

تا شبی روی نیکبختی دید

سالها چئون فلک بسر گشتم

تا فلک واردیده ور گشتم

از برون در میان بازارم

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

بقیاسات عقل یونانی

نرسد کس به ذوق ایمانی

عقل خود کیست تا بمنطق رای

ره برد با جناب پاک خدای

گر بمنطق کس ولی بودی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم

 

جدلی فلسفی است خاقانی

تا به فلسی نگیری احکامش

فلسفه در جدل کند پنهان

وانگهی فقه بر نهد نامش

مس بدعت به زر بیالاید

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم

 

از کتان و سمور بیزارم

باز میل قلندری دارم

تکیه بر خوابگاه نقش بس است

بر تنم نقش بوریا هوس است

دلم از قیل و قال گشته ملول

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

احمقی دید کافری قتال

کرد از خیر او زپیر سوال

گفت هست اندر آن دو چیز نهان

که نبی و ولی ندارد آن

قاتلش غازی است در ره دین

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش چهارم

 

دید وقتی یکی پراکنده

زنده ای زیر جامه ای ژنده

گفتش این جامه سخت خلقان است

گفت هست آن من چنین زآن است

هست پاک و حلال و رنگین روی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش اول - قسمت دوم

 

از صفای می و لطافت جام

درهم آمیخت رنگ جام و مدام

همه جام است و نیست گوئی می

یا مدام است و نیست گوئی جام

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش سوم - قسمت اول

 

زود بخش سبک ستان فلک است

پیر با طبع کودکان فلک است

در سخاوت به کودکان ماند

بدهد زود و زود بستاند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت اول

 

ساقی بیا که عشق ندا می کند بلند

کان کس که گفت قصه ی ما هم زما شنید

دست او طوق گردن جانت

سر برآورده از گریبانت

به تو نزدیک تر ز حبل ورید

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت اول

 

نوبهاران خلیفه در بغداد

بزم عشرت به طرف دجله نهاد

داشت در پرده ی شاهدی نوخیز

در ترنم زپسته شکر ریز

چون گرفتی چو زهره در برچنگ

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت اول

 

هر چه مفهوم عقل و ادراک است

ساحت قدس او از آن پاک است

بوریاباف اگرچه بشکافد

مو به صنعت، حریر کی بافد؟

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

نیست در لااله الا الله

در حقیقت به جز سه حرف اله

جمله اجزای این خجسته کلام

شد ز تکرار این حروف تمام

گر بجوئی در این کلام شگرف

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

مرحبا ای عشق خوش سودای ما

ای طبیب جمله علتهای ما

ای دوای نخوت و ناموس ما

ای تو افلاطون و جالینوس ما

هر آنچه دور کند مر تو را زدوست بد است

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

ظاهرت چون گور کافر پر خلل

و اندرون قهر خدا عز و جل

از برون طعنه ز نی بر بایزید

وز درونت ننگ میدارد یزید

هر چه داری در دل از مکر و رموز

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

مال گرد آر در نشیمن خاک

تا در این کهنه خاکدان باشی

گر بمیری و دشمنان بخورند

به که محتاج دوستان باشی

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

ای بروی تو هر که را نظری است

خاک پای تو هر کجا که سری است

گر زند دم زخاک پای تو باد

نشنوی قول آن که دربدری است

دل که دروی حدیث غیر گذشت

[...]

شیخ بهایی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode