×
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۲۸ - حکایت سنجر و بخشیدن منقل پر لعل و گوهر
بود آسیب برد دی خورده
سوی آن برد دست افسرده
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۳۲ - حکایت پسر یحیی برمکی و صفت بخل وی
بودی از بس گرسنگی خورده
چون خیالی نه زنده نی مرده
جامی » بهارستان » دیباچه
نکته هایش نهفته در پرده
رشک حوران ناز پرورده
گلستان گرچه سعدی کرد از این پیش
به نام سعد بن زنگی تمامش
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۲۵ - رفتن شاهزاده به میدان
رفته از گرد در ته پرده
روی در پردهٔ عدم کرده
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۴۸ - عزیمت کردن شاه بر سر خصم و ظفر یافتن او بر دشمن و کشته شدن رقیب
روی خود را بر آسمان کرده
به دعا دستها برآورده
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش
خادم مطبخ تو آورده
بهر یک کس طعام ده مرده
شیخ بهایی » دیوان اشعار » مثنویات پراکنده » شمارهٔ ۱۱ - در نکوهش کسی که اوقات خویش را به مطالعهٔ کتب پردازد و از مبداء غافل ماند
سوی هر خشت از او چو رو کرده
در فیضی به رخ برآورده
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت اول
دست در گردن هم آورده
رخ نهفته هر دو در پرده
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۵۹ - داعی شیرازی قُدِّسَ سِرُّه
وانکه از مکر عجزی آورده
تا ندرَد برو کسی پرده
ادیب الممالک » دیوان اشعار » منظومهها » در تقریظ شاهنامه و مثنویات و قطعات دیگر » شمارهٔ ۲۱ - قطعه ناتمام
آن یک آورد کوزه ای ارده
دیگری زنجبیل پرورده
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸ - سبب بنای زندان
کار پنهان برافتد از پرده
همچنین کارهای ناکرده
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۱ - در نیکامی و بدنامی می گوید
گلوی شیرخواره بفشرده
عرضشان برده، مالشان خورده
رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۲۷ - آتش
میگرایی چو آن گل به سردی
کمکم ای آتش نیممرده
چون به یکباره خاموش گردی
وز تو ماند زغالی فسرده