شمارهٔ ۱۱ - در نکوهش کسی که اوقات خویش را به مطالعهٔ کتب پردازد و از مبداء غافل ماند
خدمت مولوی، چه صبح و چه شام
کرده اندر کتابخانه مقام
متعلق دلش به هر ورقی
در خیالش، زهر ورق سبقی
نه شبش را فروغی از مصباح
نه دلش را گشادی از مفتاح
نه به جانش، طوالع انوار
تافته از مطالع اسرار
کرده کشاف، بر دلش مستور
نور کشف و شهود ذوق حضور
از مقاصد ندیده کسب نجات
بیخبر از مواقف عرصات
از هدایت، فتاده در خذلان
و ز بدایت، نهایتش حرمان
بیفروغ وصول، تیره و تار
از فروع و اصول، کرده شعار
گرد خانه، کتابهای سره
از خری، همچو خشت کرده خره
سوی هر خشت از او چو رو کرده
در فیضی به رخ برآورده
قصر شرع نبی و حکم نبی
جز به آن خشتها، نکرده بنی
زان به مجلس، زبان چو بگشاید
سخنش جمله، قالبی آید
صد مجلد، کتاب بگشاده
در عذاب مخلد افتاده
سر بر اندیشههای گوناگون
لب پر افسانه، دل پر از افسون
این بود سیرت خواص انام
چون بود حال عام کالانعام
عام را خود، ز شام تا به سحر
نیست جز خواب و خورد، کار دگر
صلح و جنگش، برای این باشد
نام و ننگش، برای این باشد
سخن از دخل و خرج، خواند و بس
شهوت بطن و فرج راند و بس
همتش، نگذرد ز فرج و گلو
داند از امر، فانکحوا و کلوا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره حال و روحیات مولوی و انسانهای عامی است. مولوی که در کتابخانهای به مطالعه مشغول است، دلش به هر ورق کتاب وابسته است و در خیال خود در جستجوی دانش و حقیقت است. اما در عین حال، از شرایط و اوضاع زندگی واقعی بیخبر است و گرفتار تاریکی و خذلان شده است.
در مقابل، انسانهای عامی زندگیشان محدود به خواب و خوراک است و تنها دغدغههای روزمره دارند. آنها درگیر مسائل سطحی مانند نام و ننگ و مسائل زناشویی و مادی هستند و بیخبر از عمق زندگی و معنای آن.
به طور کلی، متن به تفاوتهای عمیق بین افراد روشنفکر و عامه مردم میپردازد و نقدی بر ناآگاهیها و سطحینگریهای عمومی دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.