×
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۳ - قصه قاصد فرستادن قیصر روم به نوشیروان تا معلوم کند که با وی در چه مقام است درصدد صلح است یا در معرض جنگ و انتقام است
گفت ما را خدایگان خوانند
چون خدا مالک جهان دانند
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۵ - وصف معراج رسولالله و صحابهٔ کبار آن
سید انبیا تو را خوانند
سرور اولیا تو را دانند
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش
بحر زخار خشک گردانند
منجلابش به جای بنشانند
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش
گر ورقها همه بگردانند
کافرم گر دو بیت از او خوانند
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۳
خلفای زمانه یارانند
دین و ایمان دگر چه سان مانند؟
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۴۱
این نگفتم که عامیان خوانند
قدر این نامه، عارفان دانند
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۳ - نعمت اللّه کهسانی قُدِّسَ سِرُّهُ العَزیْزُ
عارفانی که علمِ ما دانند
صفت ذات اسم را خوانند
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸ - سبب بنای زندان
دستی از روی کتف پیچانند
دستی از پشت سر بگردانند
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۸ - حکایت محمود غزنوی
پسر ویس را بتی دانند
میر محمود غازیش خوانند