گنجور

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در هجو کیدی

 

ای سکندر بسی بداندامی

خرک لولهٔ سیه کامی

وحشی بافقی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت اول

 

زان مثلث هر آن که زد جامی

شد زمستی زبون هر خامی

شیخ بهایی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۲ - تاریخ و توصیف بنای اسلام خان

 

ای خجسته بنا، ز رونق تو

چشم بد دور، چشم ایامی

همه روی زمین به سایه ی توست

کز بلندی چو صیت اسلامی

در نظرها ز بس که مرغوبی

[...]

سلیم تهرانی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۱

 

هر مقامی به وصفی و نامی

هر یکی راست خاصه احکامی

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۶

 

چه فرو خوانمت که بس خامی؟

تو از ایشان شنیده ای نامی

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۲۰

 

شد فراز بلندتر بامی

کز پریدن برآورد نامی

حزین لاهیجی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

پسرت گر غلط رود گامی

غافل از وی مشو، که بدنامی!

آذر بیگدلی
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۳۶

 

صبح عید است ساقیا جامی

عیدی عاشقان کن انعامی

همه لب تشنه ایم بر جامت

ترکن از جاممان لب و کامی

از لب و چشم خود نوازش کن

[...]

نورعلیشاه
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - در نصیحت

 

ور ز حکمت برون نهی گامی

چه نصیحت دهی‌، چه دشنامی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۹ - تمثیل

 

تا گروهی ز عارف و عامی

یار خود سازد، اینت بدنامی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۹ - در ریاست سرپاس مختاری

 

دودمانش قدیم و خود نامی

دور ازحرص‌و آز و خودکامی

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode