گنجور

 
سلیم تهرانی

ای خجسته بنا، ز رونق تو

چشم بد دور، چشم ایامی

همه روی زمین به سایه ی توست

کز بلندی چو صیت اسلامی

در نظرها ز بس که مرغوبی

خوش تر از پیکر دلارامی

خاک توست از گل بتان چگل

زان چنین دلکش و خوش اندامی

دایم از نقش های آینه کار

همچو طاووس مست در دامی

تابدان ها دلیل روشن توست

که سزاوار شیشه و جامی

آرمیده چو صاحب خویشی

آسمانی و با زمین رامی

یعنی اسلام خان مهر ضمیر

که ز نامش تو صاحب نامی

وصف قدر تو من چگونه کنم

که خوش آغاز و نیک انجامی

طاق نوشیروان گجراتی

جای چنگیز ملک آسامی

منزل آصف سلیمانی

بزمگاه وزیر بهرامی

پی تاریخ تو جهان گوید

کعبه ی خاص و قبله ی عامی

 
sunny dark_mode