ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵١١
دل بجان آمد از مضیق جهان
وین بتر کم امید نیست خلاص
از گزند سپهر ناهموار
چون گزیدم ولات حین مناص
بخت را گفتم ای رمیده ز من
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵١٣
گر کسی با تو میزند لافی
که ترا دوستم بصد اخلاص
نقد او بر محک تجربه زن
تا کنی فرق سیم او زر صاص
گوشه ئی نان دوست گر شکنی
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵١۴
منم آنکس که بهر گوهر فضل
گشته در بحر فکرتم غواص
مدحت گفته های من گویند
اهل تمییز از عوام و خواص
گر عطارد نکوهدم شاید
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب سوم » بخش ۳ - حق الیقین
حظ وافر ز کوشش واخلاص
داده ایزد ز فضل و رحمت خاص
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل هشتم » بخش ۴ - حکایت
صبر و شک و رضا و توبۀ خاص
چیست، چِبْوَد محبت و اخلاص
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۴
هست خالی ز سبحه دست خواص
همچو سبحه ز گوهر اخلاص
غرقه در گریه از برای توام
بهر در غوطه می خورد غواص
جنبش هر کسی ز جای وی است
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۵ - مناجات در تضرع و ابتهال به حضرت ذوالجلال والافضال جل جلاله و عم نواله
گشته با جذبه عنایت خاص
مرغ جانش ز دام شرک خلاص
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۲۵ - تمثیل
شیخ بهر فتوح زمره خاص
فاتحه خواند آنگهی اخلاص
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۵۹ - در بیان آنکه اکثر خلق عالم روی پرستش در موهوم و مخیل خود دارند
مکن او را به اعتقادی خاص
شو ز قید هر اعتقاد خلاص
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۱ - در بیان آنکه مراد به انسان کمل افراد انسان است نه اناسی حیوانی که اولئک کالانعام بل هم اضل در شأن ایشان است
وان که خود را گمان برد ز خواص
می فزاید بر این معانی خاص
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۹۶ - در بیان آنکه حکم لعنت مخصوص به تالیان قرآن نیست بلکه هر عملی ناشی از عجب و ریا و سایر محبطات عمل می شود از این قبیل است
حکم لعنت ز فعل بی اخلاص
نیست با قاریان قرآن خاص
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۱۷ - در بیان آنکه عزلت و اقسامش که مذکور شد یکی از آن چهار رکن است که ابدال به سبب مداومت بر آن به مقام خود رسیده اند و آن سه رکن دیگر صحت و جوع و سهر است چنانکه خواهد آمد
که شبی در درون خلوت خاص
بودم از گفت و گوی خلق خلاص
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۶۹ - سؤال و جواب
گویم آن کس که شد ز خویش خلاص
شد به سر شهود وحدت خاص
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۴۴ - قصه آن طبیب که آفت رسیده ای را بی وجود اسباب معالجه کرد
روزی از گفت و گوی خلق خلاص
بود با او درون خلوت خاص
کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹
مگریز از بلا بجوی خلاص
حق چه فرمود لات حین مناص
هرکه راگشت عشق مردم خوار
بکشد خویش را به پای قصاص
به پرند عاقبت به گلشن وصل
[...]
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۱۰ - آغاز قصهٔ شاه و درویش
هر که در مکتبی چنین شد خاص
خواند «الحمد» از سر اخلاص
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۴۹ - عمر به سر کردن شاه و گدا با یکدیگر
خواند درویش را به مجلس خاص
کردش از محنت فراق خلاص
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۷
دم دم شاهدست و می می خاص
لب ز لب بوسه چین و جان رقاص
می بیغش برآمده ز سبو
چون زر خالص از درون خلاص
گوییا در مزاج نافع او
[...]