×
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۷ - داستان کاردار
داد فرمان به مهتر و پاکار
کز خروسان برآورند دمار
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۷ - داستان کاردار
چونبخواند خروس صبح ای یار
خیز و ما را ز خواب کن بیدار
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۹ - در ریاست سرپاس مختاری
گرچه یک گل شکفت ازین گلزار
کی ز یک گل شود پدید بهار
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۹ - در ریاست سرپاس مختاری
ویژه این دستگاه پر اسرار
که بود سرپرست خلق دیار
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۳ - در صفت زن خوب
زنشناسم به روی همچو نگار
مالک ملک و درهم و دینار
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۶ - گل و پروانه
بامدادان به ساحت گلزار
بنگر آن جلوهٔ گل پر بار
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۶ - گل و پروانه
کیست پروانه، رهزن گلزار
غافل از این بنای پر اسرار
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۸ - خاتمهٔ کتاب شهید بلخی
نسخها چیده از یمین و یسار
بود سرگرم سیر آن گلزار
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۶۲ - همنشین ناهموار
آب نالید، وقت جوشیدن
کاوخ از رنج دیگ و جور شرار
نه کسی میکند مرا یاری
نه رهی دارم از برای فرار
نه توان بود بردبار و صبور
[...]
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - جوجهٔ نافرمان شاعر نامشخص
گفت با جوجه مرغکی هشیار
که ز پهلوی من مرو به کنار