گنجور

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب دوم » در ملک نیکبخت و وصایائی که فرزندان را بوقت وفات فرمود

 

شکر گوی از پی زیادت را

عالم الغیب و الشّهادت را

کوست بی‌رنگ و خامه و پرگار

نعمت و شکرگوی و شکرگزار

۲ بیت
سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب دوم » در ملک نیکبخت و وصایائی که فرزندان را بوقت وفات فرمود

 

گردِ دریا ورود جیحون گرد

ماهی از تابه صید نتوان کرد

آدمی گرچ بر زمانه مهست

ز آدمی خام دیوِ پخته بهست

۲ بیت
سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب دوم » داستان برزیگر با مار

 

من ندیدم سلامتی ز خسان

گر تو دیدی سلام من برسان

۱ بیت
سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب دوم » داستان غلام بازرگان

 

چون پلنگی شکار خواهد کرد

قامتِ خویشتن نزار کند

پیشِ دانا زبانِ شدّت دی

قصّه راحتِ بهار کند

۲ بیت
سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب دوم » داستان دهقان با پسر خود

 

یارِ هم‌کاسه هست بسیاری

لیک همدرد کم بود باری

چه بود عهدِ عشقِ لقمه‌زنان‌؟

بی مدد چون چراغِ بیوه‌زنان

هرزه‌دان هم شریف و هم‌خس را

[...]

۳ بیت
سعدالدین وراوینی