منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۴ - مسمط چهارم
مطربا گر تو بخواهی که میت نوش کنم
به همه وجهت سامع شوم و گوش کنم
شادی و خوشی، امروز به از دوش کنم
بچمم، دست زنم، نعره و اخروش کنم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۳
ای خوش آن دم که سخنهای تو در گوش کنم
چاشنی کرده از آن لب به سخن گوش کنم
مست آیی تو و پس گویی «از هوش مرو»
باش باری بزیم وانگه سخن گوش کنم
می خلی روز و شب اندر دل آزرده من
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸۰
مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم
هرچه غیر تو بود جمله فراموش کنم
نایم از شوق تو تا روز قیامت باهوش
مست اگر با تو شبی دست در آغوش کنم
گوش بر قول تو دارم نه به پند دگران
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲۲
یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کنم
باشد این غم که مرا کشت فراموش کنم
خرقه پوشان ورع را خبر از عشق کجاست
حل این نکته ز مستان قباپوش کنم
من و خون خوردن از او گو مدهم لاله قدح
[...]
فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰
چند در دل شکنم ناله و خاموش کنم
نالهای کو که بدان تهنیت گوش کنم
سفری کردهام آغاز که تا شهر عدم
هر قدم نقش مرادی به سر دوش کنم
نیستم زخم که چون جلوه مرهم بینم
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۶
کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم
عقل را بیخود از این نشئه سرجوش کنم
هر نفس تا نکشم خجلت اظهار دگر
حرف او گویم و دانسته فراموش کنم
گرنه سیلی خور غیرت شوم از وصف کسی
[...]