گنجور

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۱۶ - به نواب بهمن میرزا در رجعت آذربایجان نگاشته

 

بسکه هست از همه کس وز همه سو راه به تو

به تو برگردد اگر راه روی بر گردد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۲۶ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته

 

در چمن سرو چمان است و صنوبر خاموش

که اگر قامت موزون بنمائی نچمد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۲۷ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته

 

آنچه آمد غرض از خلقت زیبایی و لطف

چون نکو می نگرم جمله در آب و گل تست

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۱ - از قول علی اکبر خان دامغانی به دختر شاهزاده نامزدش نگاشته

 

غیرتم با تو چنان است که گر دست دهد

نگذارم که در آئی به خیال دگران

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۵ - از قول مادر جلال الدین میرزا به فخرالدوله نگاشته

 

ترسم این شام جدائی که سیه بادش روز

برسد عمر به پایان و به پایان نرسد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۶ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد نگاشته

 

همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت

آنکه در خواب نشد چشم من و پروین است

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۰ - به علی نقی خان سردار بختیاری و سایر زندانیان توپخانه نگاشته

 

آسمان گشته پی کارش من پشت زمین

ای دل ای دیده من روز مددکاری هاست

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۱ - از قول نواب سیف الله میرزا به نواب اسدالله میرزا نگاشته

 

خواه آباد کند ملک دلم خواه خراب

پادشاه است و بما نیست غم کشور او

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۱ - از قول نواب سیف الله میرزا به نواب اسدالله میرزا نگاشته

 

گر به تشریف قبولش بنوازی ملک است

ور به تازانه قهرش بزنی شیطان است

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۳ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد او نگاشته

 

گر به تشریف قبولم بنوازی ملکم

ور به تازانه قهرم بزنی شیطانم

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۵ - به میرزا حسن مطرب نگاشته

 

در عجم آن سه که خواند عربش چاره غم

لب نوش و خط سبز و گل روی حسن است

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۵ - به میرزا حسن مطرب نگاشته

 

از خیال تو بهر سو که نظر می کردم

پیش چشمم در و دیوار مصور می شد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۹ - به ملا موسی بیابانکی در ری نگارش کرده

 

اعتمای بنمای و بگذر بهر خدای

تا نبینی که در این خرقه چه نادرویشم

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۵۷ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگارش رفته

 

بنده خویشتنم خوان که به شاهی برسم

مگسی را که تو پرواز دهی شاهین است

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۶۱ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته

 

بندگی هیچ نکردیم و طمع می دارم

که خداوندی از آن سیرت و اخلاق آید

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۶۱ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته

 

گر فراقت نکشد جان به وصالت بدهم

تو گرو بردی اگر جفت و اگر طاق آید

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۶۷ - به مرحوم میرزا عبدالوهاب نگاشته

 

دامن خویش ز خون مژه گلشن کردم

در فراق تو چه گل ها که به دامن کردم

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۷۳ - در اظهار قرب معنوی نگاشته

 

گر بگویم که توام یا تو منی نیست عجب

از زبان تو برون آمده حرف از دهنم

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۷۳ - در اظهار قرب معنوی نگاشته

 

نایدم آه ز ضعف از دل غمناک برون

ورنه می آمدم از عهده افلاک برون

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۷۴

 

گنج قارون که فرو می رود از خشم هنوز

خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است

یغمای جندقی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode