امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۷۴
با من امروز آن شکر لب را زبانی دیگرست
وز لطافت بر زبان او نشانی دیگرست
نوبرم هر روز داد از بوستان مهر خویش
نوبری کامروز داد از بوستانی دیگرست
در وفاداری به جان من بسی سوگند خورد
[...]
نجمالدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل
عشق را گوهر برون از کون کانی دیگرست
کشتگان عشق را از وصل جانی دیگرست
عشق بی عین است و بی شین است وبی قاف ای پسر
عاشق عشق چنین هم از جهانی دیگرست
دانهٔ عشق جمالش چینهٔ هر مرغ نیست
[...]
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۵
عشق را گوهر برون از کون کانی دیگرست
کششتگان عشق را از وصل جانی دیگرست
عشق بی عین است و بی شین است و بی قاف ای پسر
عاشق عشق چنین هم از جهانی دیگرست
دانهٔ عشق جمالش چینهٔ هر مرغ نیست
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۴
عاشقان را گرچه در باطن جهانی دیگرست
عشق آن دلدار ما را ذوق و جانی دیگرست
سینههای روشنان بس غیبها دانند لیک
سینه عشاق او را غیب دانی دیگرست
بس زبان حکمت اندر شوق سرش گوش شد
[...]
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - این ترجیع بند در آیین بندی اگره گفته شده
این جهان را بارگاه تو جهانی دیگرست
سقف قصرت آسمان را آسمانی دیگرست
مایه تجار کنعان این قدر اسباب نیست
زیب این فرخنده مصر از کاروانی دیگرست
با حمل؟ چندین سعادت در جهان هرگز نبود
[...]